رضا سعادتجو: دست آخوند ها از قدرت کوتاه

img 8314 - kopia

شبی که آخوند ها زوزه می کشند و از سیاست  آخوندی خود، همدیگررا پاره می کنند.

لبخندی بزن و برای خانه ات چراغی روشن کن

 فردا روز کوتاه کردن  دست آخوندها از دخالت در زندگی مردم است.

کنار پنجره با یک فنجان قهوه به فکر فرو می روم. در اندیشه ام، سالهای دور را به یاد می آورم که پیره روحانی  مرده است و روحانی های دیگر در عزای او جشن جانشینی به راه انداخته و در آن دوره آخوندی … آری، غذا به اندازه کافی برای تمام آخوندای گرگ صفت وجود داشت. واین به معنای آن بود که جنگ  گرگ ها اتفاق نخواهد افتاد.

اکنون سالها میگذرد و در این سالها، جنایات وحشیانه این ددان، از خون نا به حق ریخته شده ی آزادیخواهان، دیوارهای خاکستری ِ زیادی، سرخ شده است.  

در آن سوی دیوارها، در خفقان و سکوت در شکنجه و مرگ در بی عدالتی و اعدام و البته در فراموشی و نوشیدن ساندیس و سجده و خطبه های نماز…  توله های دیروز، بزرگ شده و امروز زوزه می کشند و من خوب می دانم فردا روز سرنگونی حاکمیت آخوندهاست.

امروز که احمدی نژاد ، گوشش را برای سخنان رهبری، تیز نمی کند وبرای تعادل ِ نیرنگ و دروغ خویش، وزن سیاست های خود وهم فکرانش را به سمت مردم متمایل می کند. باید در این مقاله یاد آور شد، به راستی اینبار صندوق های رای تابوت ِ چه کسی خواهد شد؟ مردم… رهبری… یا خواب های احمدی نژاد

احمدی نژاد که بر خلاف نظر رهبری پیشنهاد گفتگو با امریکا را مطرح می کند و پس از مدتی در میان افکار عمومی برادران لاریجانی را به چالش می کشد. و از زمزمه های اندک مردمی که او را ستایش می کنند دلگرم شده وبا در نظر گرفتن افزایش یارانه و همچنین پرداخت مبلغی ناچیز به بهانه ی نوروز، سعی در به حافظه نشاندن نام نیک خود در اندیشه ی مردم را دارد و همچنین امروز با شعار «زنده باد بهار» مشاعی را که در زیر سایه ی خود پنهان نموده بود، روباه صفتانه بیرون می کشد و از او چنان سخن به میان می آورد که گویا این رمال …، گمشده ی شیعیان را به خانه باز خواهد گرداند، و چه مزحکانه این قصه را هر بار تکرار می کند، قصه ی یک صندلی اضافه در هر جلسه، گذاشتن یک بشقاب اضافه روی میز وهمچنین جریان ِ حاله ی نور و ارتباط هر روزه اش با امام زمان

و در این روزها چه وقیحانه پس از مرگ چاوز،احمدی نژاد با نقشه ای از پیش تعیین شده در روز خاک سپاری، فرصت را غنیمت  و با در آغوش گرفتن مادر چاوز تابو شکنی کرده و در میان هرم قدرت و همچنین مردم ایجاد همهمه میکند.

او که در نظر دارد  با شکستن قوانین کوچک و بزرگ اسلامی حتی بیش از آنچه در دوره ی طنزآمیز اصلاحات رخ داد از خود چهره ای مدرن و با تفکری آزاد و دمکراسی خواهانه در نزد مردم از مشایی حمایت نموده تا این جنگ ِ آخوندهای گرگ صفت را حیله گرانه به سلامت بگذراند.

****