یکی از مسائلی که برای آن همیشه تلاش می کنم و از اهمیت به سزایی برخوردار است انسانیت است. موضوعی که در ایران از آن بهرمند نبودم و به عنوان یک زن و انسان حقوقم پایمال شد و همیشه جنس دوم ونصف مرد به حساب می آمدم و نادیده گرفته میشدم. در کشور اسلامی و دارای قوانین اسلامی هر گاه اسم انسان به گوششان می خورد به آن جنسیت مرد می دهند و این نشانه یک جامعه مرد سالار است که زن جنس دوم و ضعیف است؛ که مرد یا مردانی باید از او محافظت کنند و تحت کنترل آنان باشد چون از نظر جمهوری اسلامی و جامعه ایران، زن عامل فساد و مشکلات بزرگی است از جمله تحریک مردان و سعی می کنند با پوشاندن حجاب بر سر زنان آنها را تحت کنترل خودشان در آورند و مانع فعالیت آنان در جامعه بشوند. من در ایران به عنوان یک زن حق و اختیار بدن خود را به عنوان یک انسان که حق شخصی هر فردی است را نداشتم و همیشه مردان از جمله پدر و یا همسر مالکیت بدن من را داشتنند آنها بودند که برایم تصمیم می گرفتند و من به عنوان یک زن دارای فکر و اندیشه مستقلی نبودم و همیشه دوست داشتم خودم برای زندگی شخصیم تصمیم بگیرم که از آن هم محروم بودم، چرا که مردانی بودند که تصمیم بگیرند و اگر من خواستار حق خودم باشم با مجازات تنبیه روبرو میشدم چرا که باید سکوت کنم تا دختر شایسته خانواده و فرد سالم از نظر آنها باشم. انتخاب همسر نیز به دست من نبوده و همیشه انتخاب شده بودم.
البته تنها گناه و مشکل من زن بودن نبود. من یک زن جوان بودم. جوان بودن نیز در ایران گناه و مشکل بزرگی است. جوانی یعنی شادی، یعنی عشق، یعنی حرارت و ماجراجویی و همه اینها در حکومت جانی اسلامی، حرام و گناه است. حال فکرش را بکنید؛ زن جوان در ایران چه معنایی دارد؟!! زنان شهروند درجه چندم در حکومت اسلامی حاکم بر ایران هستند که از موقعیتی به غایت فرودست برخوردارند. حال در نظر بگیرید که یک زن جوان در ایران در چه زندانی بسر میبرد. همه چیز برای زن جوان در ایران تابو است. عشق، شادی دو گناه نابخشودنی برای زنان هستند.
من فرار کردم تا از این حقوق پایه ای و ساده و در عین حال مهم و حیاتی برخوردار شوم، و البته در این کشور آزاد هم برایش تلاش می کنم و فراخوانم به همه انسانهای برابری طلب و آزادیخواه این است که صدای زن ایرانی را به گوش جهانیان برسانند و از هر طریقی به مبارزه بر علیه این حکومت جنایتکار بپردازند. به امید روزی که به ما زنان به عنوان ماشین سکس و دستگاه تولید مثل نگاه نکنند ما قبل از هر نسبتی انسانیم.
من یک زنم…نه جنس دوم…نه یک موجود تابع…نه یک ضعیفه…نه یک تابلوی نقاشی شده…نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی…نه یک کارگر بی مزد تمام وقت و نه یک دستگاه تولید مثل.