m farahani

محمدتقی فراهانی: آش همین آش و کاسه همین کاسه

m farahani

سی‌ و پنج سال است که جمهوری اسلامی مراسم خیمه شب بازی انتخابات را راه می‌‌اندازد .یکبار به بهانه تعیین نوع حکومت بعد هم به بهانه انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و خبرگان و …

 نمایش انتخابات فرمایشی در این مدت سی‌ و چند سال که با ترفندهای مختلف به روی صحنه میرود متاسفانه همچنان گروهی بسیار از مردم را به دنبال خود می‌کشد چون بر این باورند که انتخاباتی در کار است و هنوز به آن عروسک گردان بالای چادر خیمه شب بازی که این عروسک‌ها را به رقص در می‌‌آورد توجهی‌ ندارند و به همین علت است که طی‌ همه این سالها مردم فریب این ملاها و در راس آن خامنه‌ای جلاد همان عروسک گردان بالای چادر را میخورند و باز هم در نمایش مسخره انتخابات شرکت میکنند.

 با وجود اینکه در سال ۸۸ این نمایش خیلی‌ وقیح اجرا شد و تمام دنیا به شارلاتان بازی بزرگ ملاها پی‌ بردند و جنایت آنها در کهریزک و در خیابان‌هایی‌ که صحنه تظاهرات آرام بود  به پر پر شدن ده‌ها تن‌ از جوانان بی‌ گناه کشورمان که فقط در اعتراض سکوت بخاطر تقلب بزرگ در انتخابات شرکت کرده بودند انجامید، برملا شد اما وقاحت به حدی است که آنان از سادگی‌ مردم سو استفاده نموده و از هم اکنون بار دیگر بر طبل انتخابات جدید ریاست جمهوری میکوبند و نمایش مسخره‌ای را تدارک می‌بینند که واقعا انسان تعجب می‌کند چطور در یک کشور هشتاد میلیون نفری که از ثروت و در آمد سرشاری از قبیل نفت و گاز و مس و خاویار و صادرات پسته و سنگ‌های ساختمانی و  صد‌ها قلم دیگر بر خوردار است، مشتی آخوند  روضه خوان که عمری  را به خاطره خواندن چند دقیقه روضه عایدی کمی‌ نصیبشان میشد بر خوان این کشور پهناور نشسته و حاصل کار میلیون ها کارگر و کشاورز زحمتکش را چپاول میکنند و بر سر و صورت زن و مرد و کوچک و بزرگ میکوبند و آنان را به زندگی‌ سخت و مشقت بار وا‌ داشته و همچنان در فقر و درماندگی به سر میبرنند و خودشان هر غلطی که دلشان بخواهد میکنند و پشیزی ارزش برای این جمیعت کثیر قائل نیستنند. بلی، آنها نمایش خود را  راه می‌‌اندازند و بار دیگر نیات شوم خود را عملی‌ میکنند. 

به راستی‌ چرا؟ آیا فکر می‌کنید  اگر مردم ایران همانند مردم بسیاری از کشور‌ها مثل آلمان و سوئد بودند باز هم این ملاها قادر بودند به این طریق عمل کنند ؟ هرگز؛ شب دوم حکومتشان، ملت بحساب یک یکشان میرسید. مثلی‌ است که می‌گوید “گر ملک این است و این روزگار  ده ویرانت دهم صد هزار” یعنی تا زمانی‌ که ما منتظر هستیم یکی‌ بیاید و این مملکت را نجات دهد  سالهای سال این نمایش‌ها بر پاست و همچنان مردم در صف‌های طولانی‌  رای خود را به صندوق میریزند و از آن طرف صندوق چیز دیگری دریافت میکنند مگر آنکه ملت از خواب بیدار شود و با یک قیام و انقلاب‌ جدا از هرگونه عقیده و نظر، فکر و اندیشه‌ای دست به دست یکدیگر داده و با اتحاد و همبستگی‌ تار و پود این رژیم اشغالگر را در هم بپیچند و آزادی و استقلال و برابری را برای این مردم ستمدیده به ارمغان آورند در غیر این صورت آش همین آش و کاسه همین کاسه خواهد بود.