ظاهرا به نظر می رسد که سرانجام چرخ حوادث کاملاً درجهت خلاف منافع جمهوری اسلامی به حرکت درآمده است. این دگرگونی اوضاع ، لرزه براندام کاخ نشینان تهران انداخته، مسائل ومشکلات بسیار پیچیده اقتصادی وسیاسی شکست حکومت را بیش از پیش نمایان کرده است وآنچه سرانجام موجب سرنگونی این نظام خواهد شد آمیخته شدن مسائل سیاسی واقتصادی همراه با تغییر اوضاع وسخت ترشدن شرایط بین المللی برای این حکومت خواهد بود . سوای فشارهای ملموس اقتصادی ورسوایی های سیاسی داخلی نظام ، شکست ها و درگیریهای زیانبار درمنطقه ، سرانجام به یکی از مخاطرات جدی در برابر رژیم علم شده است. یکی ازفتوحات تخیلی و یا آنچه حضرات پیروزی اسلام می خواندند اوضاع و احوال و شرایط بحرانی منطقه بود. تعبیر آنها از این رویدادها گسترش اسلام سیاسی ومتأثر شدن آن ازانقلاب ۵۷ ایران بود که به دست اسلامگراها به شکست کشیده شد. در واقع هراتفاقی که روی می داد آن را به حساب خودشان می گذاشتند. اما امروز که چرخ حوادث درمصر، ترکیه و تونس و دیگرکشورهای منطقه درست صد وهشتاد درجه درجهت مخالف به حرکت درآمده است، یاوه گویان رژیم گیج و سرگردان شده اند سوء استفاده سیاسی از تعصب مذهبی که در دوران اشغال عراق به اوج خودرسیده بود امروز در سراسر خاورمیانه به ویژه در خود عراق کارایی خود را ازدست داده است. دولت شیعه عراق به دلیل افتضاحاتش و ارتباط نزدیکش با جمهوری اسلامی با مسائل و مشکلات روزافزون روبروست. تعداد بمب گذاریها و خرابیهای ناشی از آن کم کم درمقیاس ایام جنگ صورت می گیرد. دولت مالکی در عراق هر روز بیشتر موجب تنفرمردم می شود و با مسائل جدیدی دست و پنجه نرم می کند این حکومت ناتوان هنوز نه توانسته امنیت را به بغداد و بصره وشهرهای عمده عراق باز گرداند و نه در تأمین ابتدایی ترین حوائج زندگی مردم یعنی آب و برق پس از آنهمه درآمد نفتی کوچکترین توفیقی بدست نیاورده. فساد و چپاول درآمد نفت کار را به جایی رسانده است که زندگی روزانه مردم باگسترش فقر و ناامنی هر روز مشکل تر می شود. بیشتر مردم عراق مسائل کشور خود را متأثر از دخالت های جمهوری اسلامی و دولت دست نشانده منتصب به اومی دانند. احتمال سقوط دولت مالکی و جنگ داخلی درعراق هرروز به واقعیت نزدیکتر می شود در آن سوی عراق دخالت جمهوری اسلامی در سوریه کار را بجایی رسانده است که ناظران و سیاستمداران در منطقه وجهان، سوریه را کشوری اشغالی به دست جمهوری اسلامی قلمداد می کنند. دهها میلیارد دلار از سرمایه ملت ایران برای حفظ نظام منفور بشاراسد مصرف شده است. عوامل حزب الّله و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علناً درجنگ داخلی سوریه صاحب عزا شده اند. این دخالت آشکار و تشدید کشت و کشتار در آن کشور موجب شده است که مردم سنی مذهب منطقه، جمهوری اسلامی را به عنوان آتش افروز این جنگ بشناسند و از آن رو باید در انتظار واکنش شدید میلیونها نفر از مردم عرب سنی مذهب علیه جمهوری اسلامی و همچنین ملت ایران باشیم. آنها یی که در فکر آینده ایران و ایرانی هستند نگران عواقب این سوء سیاست های ابلهانه اند و رنج می برند. نوع عقل ومنطق و دوراندیشی دراین پشتیبانی جنون آمیز از یک حکومت منفور در یک کشورخارجی مشاهده نمی شود عواقب دراز مدت این سیاست خانمانسوز دیر یا زود دامن گیرملت ایران خواهد شد. کمی دورتر باز هم در منطقه توافق دولت اسرائیل وحکومت فلسطین برای تجدید مذاکرات با وساطت آمریکا شکست دیگری برای جمهوری اسلامی است که با ایجاد دهها دسیسه و توطئه و به راه اندازی سازمانهای ساختگی طی سه دهه گذشته علیه هر نوع پیشرفت در مذاکرات پیرامون این مسئله مهم منطقه ای کوشا بوده است. حماس دست پرورده وعامل نظام جمهوری اسلامی است و حزب الّله و جهاد اسلامی و تعداد زیادی از این نوع سازمانهای تروریستی دیگر نیز همه توسط جمهوری اسلامی تعلیم یافته و پشتیبانی و تأمین مالی می شوند. با اینهمه اینبار جمهوری اسلامی نتوانست با فشار برفلسطینی ها از آغاز مذاکرات پیش گیری کند و هر نوع پیشرفت دراین مذاکرات نیزضربه مهلکی خواهد بود بر پیکر جمهوری اسلامی که بدون هیچ دلیل و منطقی با برقراری صلح وآرامش بین اعراب واسرائیل مخالفت می ورزد. افزون برهمه مسائلی که جمهوری اسلامی با آن روبرواست ومانند حلقه طنابی بر گردن نظام سنگینی می کند کاسه صبر مردم است که لبریز شده است وبا افزایش روز افزون فشارها از هر سو بعید به نظر می رسد که این بار نیز جمهوری اسلامی بتواند جان سالم به در برد و آنچه امروز درمنطقه به ویژه در مصر وترکیه درحال شکل گرفتن است آینده اجتناب ناپذیری را برای جمهوری اسلامی رقم خواهدزد . تقارن و ارتباط حوادث سیاسی بین ایران واین دوکشور شگفت انگیز است . نتیجه کلام اینکه درمیان این همه مسائل پیچیده و بغرنج بین المللی ومنطقه ای ومشکلات روز افزون داخلی، نه روحانی، نه خامنه ای و نه هیچ عنصر دیگری در جمهوری اسلامی نخواهد توانست کوچکترین قدمی درجهت بهبود زندگانی مردم بردارد، علت آنهم واضح است، دلیل وجودی این نظام در جهت بهبود زندگانی مردم نیست آنچه از نخستین روز برای سران اسلامی مطرح بوده است وآنچه معمولاً مردم ازحکومتهای خود انتظار دارند بسیار متفاوت است. در شرایط عادی حکومتها سعی می کنند با تأمین و گسترش رفاه عمومی شرایطی به وجود آورند که رضایت مردم جلب شود و این امر موجب پیروزی آنها در انتخابات گردد اما ازآنجاکه نظام جمهوری اسلامی در ایران نه نیازی به مردم و نه به انتخابات دارد و هدف آن هرگز رفاه و بهبود شرایط زندگی مردم ایران نبوده است آنها تنها به یک منظور و انجام یک هدف شبانه روز تلاش می کنند و آنهم استمرار سلطه خود همانند یک دولت اشغالگر در ایران است. رضایت مردم، بهبود اوضاع و تأمین رفاه اجتماعی تنها برای آن حکومت هایی مطرح است که نیازمند پشتیبانی مردم خود باشند. جمهوری اسلامی در رابطه با مردم ایران بیشتر به رابطه یک قدرت خارجی اشغالگر و یک ملت تحت سلطه شباهت دارد بزرگترین هزینه و دردسر این نظام، ایجاد اطمینان خاطر با گسترش وسائل سرکوب و کنترل مردم است. سرکوب و اختناق از لوازم اساسی حکومتهایی هستند که برای چپاول و غارت یک ملت به آرامش ظاهری و عدم مقاومت نیازمندند. نبود وجود مطبوعات آزاد، احزاب سیاسی و قلع و قمع جامعه مدنی برای نظامی که نمی خواهد پاسخ گوی مردم باشد از ضروریات است. آنها که دل خوش کرده اند شاید نظام جمهوری اسلامی اصلاح پذیر باشد؛ کسانی هستند که یا درمناسبات قدرت سهمی دارند و یا امیدوارند که خود روزی به صف حاکمان بپیوندند. طی چند ماه آینده نظام جمهوری اسلامی یکبار دیگر ناچار خواهد شد تا دربرابر واقعیات سر تسلیم فرود آورد. در مورد مسائل هسته ای در مذاکرات پیش رو انتخاب یکی از دو مسیر اجتناب ناپذیر است. اگر رژیم در مقابل تقاضاهای آژانس ( 1+5 ) تسلیم شود و در زیر فشارهای روز افزون تحریم ازمواضع خویش عقب نشینی کند؛ این بار نوشیدن جام زهر عواقب بسیار شدید سیاسی را موجب خواهد شد و اگر کماکان شیوه های قبلی در مذاکره یعنی وقت کشی را پیش گیرد با افزایش روز افزون تحریم های بین المللی با انفجار سیاسی و اجتماعی روبرو خواهد شد. اکنون برای اولین بار شرایط داخلی، مشکلات رژیم در منطقه و انتخاب اجتناب ناپذیر درمورد مسئله هسته ای رژیم را به لبه پرتگاهی کشانده است که احتمال جان سالم بدر بردنش چندان نیست.
محمدتقی فراهانی