ایران سرزمینی که یک دهه قبل رییس جمهور آن بحث گفتگوی تمدن ها را از تریبون های جهانی فریاد می زد،اکنون دستخوش سیاست های اشتباه و گرفتار نا بخردی دولت حاکم است و هر روز ما شاهد اعدام و شکنجه جوانان و مبارزین و آزادیخواهان در این کشور هستیم ،جای بسیار تاسف است که باز تعدادی از هموطنان در زندان های ایران به دار آویخته شدند و جوامع جهانی هم سکوت اختیار کرده اند.
جمهوری اسلامی حکومتی که به نظر می رسد سران بی خرد آن در پی کسب مقام اول اعدام در جهان هستند،حکومتی که برای قاتلین مردم و متجاوزان به زنان و مردان ایران تنها جریمه نقدی ) 200هزار تومان ( تعیین می نماید.
با نگاهی گذرا به جامعه ایران و ساختار فاشیستی و تحجر مذهبی آن متوجه این موضوع خواهید شد که حتی در حکومت های دیکتاتوری به هر سبک و سیاق ممکن سعی بر آنست که برای شهروندان خود امنیتی عادی بر قرار کنند، اما بدبختانه و یا شوربختانه حکومتی که بر پایه مذهب شکل گرفنه است و ۳۵ سال از عمر ننگین آن می گذرد و سایه شوم خود را بر کشور ایران گسترده است وضع به شکل دیگری است،امنیت اجتماعی در حقیقت وجود ندارد. وظیفه نیروهای امنیتی (انتظامی، بسیج، سپاه، نیروی قدس، سپاه ولی امر، لباس شخصی ها و…) مقابله با شهروندان بی گناهی است که تنها به دنبال احقاق حقوق اولیه خود بوده و آن را طلب می کنند و یا تمام هم و غم این نظام در پی برخورد با بی حجابی و یا کمک به کشورهایی است که به خاطر این کشور ها مردمان ایران زمین متحمل صدمات جبران ناپذیری گشته اند.
این در حالی است که تحریم های جهانی اقتصاد ایران را به نابودی کشیده است و تنها این قشر اسیب پذیر جامعه هستند که قربانیان سیاست های نا متفکرانه حکومت حاکم می باشند.
و اما جدای از سیاست های بیمار گونه دولت هر روز ما شاهد حوادث تلخی از اعتصاب غذا گرفته تا وضعیت نا مناسب روحی و درمانی عزیزانمان در زندان های جمهوری اسلامی و یا بی خبری مطلق از آنان هستیم، سوالاتی که چند وقتی است به شدت نقل محافل خبری است مهر تاییدی بر این ادعا است (براستی آرش صادقی کجاست،پرونده ستار بهشتی به کجا رسید ،بی خبری مادرسعید زینالی بعد از گذشت ۱۴ سال از فرزند خود و…) این خود نمونه های بارزی از بی عدالتی حکومت آخوندی در ایران است، و تنها دستمایه این بی عدالتی ها بی خبری مطلق خانواده های زندانیان از وضعیت فرزندان خود و عدم محاکمه قاتلین فرزندان ایران زمین است و متاسفانه هر روز باید منتظر خبری تکان دهنده از دیگر جنایتهای حکومت حاکم باشیم که دل هر ایرانی و ازادی خواهی را به درد می آورد و همگی ما را در غم و ماتم عمیقی فرود می برد.
پدران و مادران جانباختگان !
خانواده محترم جانباختگان!
براستی سرتعظیم در مقابل شما و بوسه بر دستان شما و پاهای کودک خردسال شما که محمد نوری زاد این مرد حقیقت این رسالت را به درستی انجام داد افتخار است،به خدا قسم که چهره مادر ستار بهشتی ،صانع زاله،بقض مادر سعید زینالی ،چهره پژمرده مادر مجید توکلی دل هر ازادی خواهی را به درد می اورد
به قول شادروان شاملو که فرمود “من درد مشترکم مرا فریاد کنید “اکنون باید فریاد کنیم
“ما درد مشترکیم ما را فریاد کنید”.
امروز دیگر این عزیزان تنها به پدر و مادر و یا همسر و خواهر خود تعلق ندارند بلکه آنها متعلق به ملت ستم دیده و رنج کشیدهشان ایران هستند. باید حکومت جمهوری اسلامی بداند که وحشیگری و جنایت آنها که بنام دین و مذهب که باعث تحجر مذهبی شده اند نمی تواند مانع آزاد اندیشی و حق طلبی محرومان و ستمدیدهگان و آزاد اندیشان جامعه ایران باشد.
عزیزان تلاش و مبارزه ما برای احقاق ابتدای ترین حق و حقوقمان نشان می دهد که حق دادنی نیست بلکە گرفتنی است و ما باید به تکیه به نیروی خود به خواست خود برسیم.
به درستی که منتظر منجی و نجات دهنده بودن چه در غالب امام و یا ابر قدرتها کاری بس بیهوده و نابخشودنی است. ابر قدرتها زمانی از حقوق بشر و آزادی و دمکراسی دم میزنند کە هیچ ضرری برای قراردادهای اقتصادی و نظامی آنها با حکومتهایی چون جمهوری اسلامی نداشتە باشد .
مسلمن اعتراض و داد خواهی ایرانیان خارج از کشور اهرم فشار نسبتن لازمی است اما کافی نیست،براستی که سرنوشت حکومت فاشیستی ایران در داخل ایران رقم خواهد خورد.
به امید بیداری مردم ایران و بیداری جوامع حقوق بشری که در خواب خرگوشی بسر می برند و صدای ناله عزیزان ما را نمی شنوند.
ما صدای فریاد مادران و پدران و زنان و بچه های غم زده زندانیان و قربانیانی هستیم که هیچ کس صدای آنان را نشنید و نمی شنوند.
ما درد مشترکیم ما را فریاد کنید.
بە امید داشتن ایرانی آزاد
شادروان فریدون مشیری :
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای، جنگل را بیابان می کنند.
دست خون آلود خود را
پیش چشم خلق پنهان می کنند.
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا،
آن چه این نامردمان با جان انسان می کنند
فاضل اسدی.