سال نویی دیگر از راه رسید و عطر شادمانی در خیابانهای آذین بسته وچراغانی شده پراکنده می شود و بر جانها می نشیند. دوباره آرزوهای تازه به پرواز در می آید و خواستهایی چون آزادی، برابری و رفاه و آسایش و امنیت و تلاش برای دستررسی بیشتر به دانش و و خوشکاندن ریشه بی سوادی، ذهنها و وجدانهای شریف بسیاری دیگر را روشن می کند.
سال نوی میلادی که اگر چه یک دوره خاص با مذهب مسیحیت درآمیخته ونام سال میلادی را بر خود گرفت اما قرنهاست که به همت انسانهای خردمند و آگاه سال نو میلادی دارای هویتی غیر مذهبی و مستقل شده است.
اکنون اول ماه ژانویه در بیشتر کشورهای جهان و به وسیله میلیونها انسان، مستقل از مذهب و باورهای ایدئولوژیک و نژادپرستانه آغاز سال نو خود نمادی از جدایی مذهب از گستره عمومی زندگی بیشتر مردمان جهان است. اکنون حتی در کشورهایی که بخشهایی از مردمانشان منتسب به مسیحی تلقی می شوند،(کریسمس) جشن گرامی می دارند و به هنگام سال نو در میادین وخیابانها همراه با دیگران مستقل از هر رنگ و نژاد مذهب و غیره جشن گرفته و به رقص و پای کوبی می پردازند.
درست بر خلاف کشورهای اسلام زده و قرون وسطایی چون سرزمین ما که علاوه بر تحمل فقر، بی عدالتی، تبعیض وخشونت نقشی در بر گزاری جشن های خویش ندارند و این حکومتها هستند که جشنهای بی محتوا و دروغین را سازماندهی می کنند. اما در سرزمینهای آزاد، هیچ حکومتی نمی تواند این جشنها وشادیها را به هر دلیل از مردم بگیرد چه در زمان جنگ باشد یا مصیبت های ملی یا مذهبی. در واقع هیچ “حکمی” مانع شادمانی کردن مردم نمیشود. چه بسا در سرزمین ما بابت غمها ورنج های خرافه و نادانی چه هزینه هایی که داده می شود و مردم را مجبور به عزاداری می کنند و همین تفاوت آزادی و دموکراسی کشور ما با دیگر کشورهاست که در زیباترین و شادترین روزها حتی من و امثال من را به یاد مردمان شادی گم کرده سرزمینمان می اندازد با زنجیرهای قرون وسطایی بر دست وپایشان.
در این هنگام ما با عشق وحسرت نظاره گر این واقعییت تاریخی هستیم که همیشه در بدترین و شدیدترین دیکتاتوری ها، هوشیارانی هستند که تن به تسلیم و رضا نمی دهند و این دست های آنهاست که برای رسیدن به آزادی و شادمانی های ناب بشری کاروان های پیش رونده تاریخ را به حرکت در می آورند.
و من عاشق آن دست ها هستم.