اکثر زنانی که خبر حکم سنگسار آنها انتشار یافته بیگناه بوده اند و سواد کافی برای درک اتهامات علیه خود ندارند و علاوه بر این، بیشتر این احکام پس از برگزاری محاکمات غیر علنی و بدون حضور شهود و وکلای مدافع صادر شده است، بودند نمونه هایی که همسرشان آنها را وادار به خود فروشی کرده است یا اینکه زنی مدعی شده بود که به او تجاوز شده اما دادگاه در مورد این ادعا تحقیقی انجام نداد.
در تمام دنیا زنان مسئولیت سنگسار شدن، کتک خوردن، مورد اهانت و بد رفتاری قرار گرفتن، مورد تجاوز قرار گرفتن یا تحت سوء استفاده جنسی واقع شدن، سوزانده شدن، اسید پاشی، معلول شدن و به عنوان همسر از نظر روحی نابود شدن را به عهده میگیرند. ما قبول میکنیم که اینها همه مسائل زنان است.
چرا زنان این مسئولیت را به عهده میگیرند وقتی که این قوانینِ مردانه هستند و مصرانه بر این اعمال خشونت بر علیه زنان پا فشاری میکنند؟ چرا ما همۀ این وحشیگری و قصاوت را مسئله و موضوعی زنانه میدانیم مثل اینکه مردان هیچ مسئولیت و نقشی در آن ندارند؟ چرا بر این باور هستیم که این وظیفه ماست که فعالیت کنیم، کوشش کنیم و دنیائی را که بر ترویج، چشم پوشی کردن، و حتی قانونی کردن کشتن، سوء استفاده کردن، و از بین بردن زنان پافشاری میکند را عوض کنیم؟ چرا فکر میکنیم که این امری مربوط به زنان است؟ مردان نقشی محوری در سنگسار کردن، کشتن زنان بخاطر باصطلاح دفاع از حیثیت ناموسی، خشونت و تعدی علیه همسر، همسر سابق یا شریک زندگی، و دختران و خواهران خود دارند.
رابطه ی خارج از چهار چوب ازدواج یک مساله کاملا شخصی است و به هیچکس ربطی ندارد که بخواهد در مورد آن نظر بدهد چه برسد به اینکه حکمی در این زمینه بخواهد صادر کند، حال که شما در شخصی ترین مسایل افراد هم دخالت میکنید و میخواهد قوانین و دستورهای کثیف اسلام را پیاده کنید چرا تفاوت قائل میشوید بین زن و مرد؟ در ایران، تعداد زنانی که سنگسار شدند بجرم زنای محصنه چندین برابر مردانی است که این جرم را مرتکب شده اند. چرا چنین تفاوتی در تعداد وجود دارد در صورتی که این جرمی است که به توسط یک زن و یک مرد مشترکأ انجام شده است.
ما میدانیم که یک زن میتواند محکوم به زنا شود و در حقش حکم صادر شود حتی اگر روشن باشد که هیچ تمایلی در داشتن رابطه جنسی نداشته است، وقتی که در واقع مرتکب هیچ کار خطائی نشده است، بلکه مورد تجاوز قرار گرفته است. در تمام کشورها مردان برای جرم تجاوز به سختی به محاکمه کشیده میشوند زیرا حتی در این شرایط زن مورد نکوهش قرار گرفته و شریک جرم محسوب میشود. بنابراین، در کشورهایی که زنا جرم به حساب می آید، یک زن مجرم به حساب می آید؛ یک زنا کار، در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته، از نظر بدنی مظلوم واقع شده و روحأ آسیب دیده است. علاوه بر تمام اینها، به او تهمت زنا زده میشود و باید با مسئله سنگسار شدن دست و پنجه نرم کند.
تمامی این مشکلات و گرفتاریها ریشه در دین و مذهب، که بلای جان مردم است دارد و ما تا حد توانمان برای خشکاندن این عقاید کهنه و پوسیده میجنگیم.