تجاوز شکنجه ای مضاعف علیه زنان زندانی سیاسی است. در جمهوری اسلامی ادغام دین ودولت به شکل فشرده ای در سیستم قضایی نمود یافته است. قوانین قضایی مستقیما از آموزه های قرآن و احادیث و شرع نشأت می گیرد. زندانبان و بازجو و شکنجه گر بر پایه این ارزشها و اخلاقیات عمل میکنند. تجاوز جنسی حاصل چنین باورها و ارزشهای دینی است. در قوانین رسمی مجازاتهای اسلامی به هیچ بندی نمیتوان برخورد که به شکلی تجاوز به زن زندانی را مجاز بشمارد، اما در اسلام «تصرف» اسرا حلال است. زندانی سیاسی نیز میتواند اسیر جنگی و غنیمت محسوس بشود. در احکام و احادیث فقه اسلامی دختران باکره به بهشت میروند به همین دلیل به دختران مبارز باکره قبل از اعدام تجاوز میشود تا مانع از ورودشان به بهشت شوند. اوج فاجعه در دهه شصت گزارش شده است. ده ها خاطره یاد و اعتراف منتشر و علنی شده است.
امیال حیوانی جنسی مزدوران ولایت خمینی بنام شریعت و مذهب علیه زنان مبارز و قهرمان اسیر اعمال شد و توجیه قانونی و دینی آن نیز از سوی رهبران جمهوری ننگین اسلامی بشکل فتوی صادر شد. پیشگیری از رفتن باکره ها به بهشت فرجه ای بود که به بازجویان، زندانبانان و وحوش مزدور داده شد تا نیات پلید وحیوانی آنها عملی گردد. در دوران پس از اعتراضات سال ۸۸ هم تجاوز به زندانیان سیاسی و معترضین به نتیجه انتخابات به عنوان یک وسیله شکنجه برای تحقیر و شکست زندانی مورد استفاده قرار گرفت (البته در مقیاسی بسیار کمتر از سالهای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی). این موضوع از تجاوز و سپس قتل زندانیان در کهریزک توسط نیروی انتظامی ولایت فقیه تا تهدید به تجاوز و یا انواع دیگری از آزار جنسی مانند برهنه کردن زندانی وجود داشته است. پاسداران و ماموران رژیم در انظار عمومی با ایجاد جو رعب و وحشت در میان مردمی که به کمک شتافته بودند و به دستگیری اعتراض داشتند با استفاده از عباراتی مانند “این زن فاحشه است، بد حجاب است، خراب است ومسلح است.” از اعتراض مردم جلوگیری کرده و زندانی را به محل بازداشت انتقال میدادند. در محل بازداشتگاه (زندان موقت) ابتدا به طور چندش آور بدن زن زندانی توسط زن پاسداری بازرسی میشد، سینه،کمر و شکم راچنگ زده و میگشتند و باانگشت قسمت حساس بدن را لمس و بازرسی میکردند ادامه گشت بدنی و فشار روانی به اینها محدود نمیشد. در پس همه اینها خرد و له کردن زنان جسور و مقاوم زیر شکنجه در نظر بود و انتقامی در برابر مقاومت بی حد و اندازه آنان است . اما در این رویاروئی نابرابر، زنان و مردان بیشماری نشان دادند که به رغم شکنجه بر جسم و روان، اراده و اعتقاداتشان غلبه ناپذیراست!
در نظام فاسد جمهوری اسلامی، شکنجه و بدرفتاریهای جنسی، مجازات اعلام جنگی است بر علیه نیمی از نیروی جامعه که جرات کرده اند از نقش سنتی خود خارج شوند و به پستوی خانه ها کشیده نشوند و در برابر تبدیل نشدن به اندیشه فرودستی که جامعه مردسالار نهادینه کرده بود، مقاومت کردند. طبق قوانین ارتجاعی مردسالار تنها انتظار از زنان اطاعت، ایثار و زایش است. به او مانند مایملک شخصی و شئی جنسی نگاه میکنند که بتوانندکنترل کامل روی اراده و سرنوشت زنان را به عهده گیرند. در زندانهای جمهوری اسلامی ایران زنها بارها مورد تجاوز جنسی و آزارهای جنسی قرار میگیرند و بارها با ترتیب دادن برنامه اعدامهای ساختگی با روح و روان این زنان زندانی بازی میشود. صدها زندانی زن ماهها در سلول انفرادی پر از ساس و شپش وکک و کنه و میکروب زندانی میشوند. میدانی به چه جرمی؟ به این جرم که میخواهند صدای دیگران باشند، صدای مردم زجر کشیده سرزمینشان. صدای زنان بی سرپرست، صدای کودکان کار، صدای زندانیان سیاسی، صدای انسانهایی که به جرم بهایی بودن حق تحصیل کردن ندارند و صدای هزاران اعتراض دیگر. جرم زنان در دادگاههای ناعادلانه جمهوری اسلامی ایران یا اقدام علیه امنیت ملی و یا روابط نامشروع یا زنا است. زنان زندانی را زیر بدترین شکنجه ها وادار به بیان کردن روابط جنسی با جزئیات کامل با افراد مختلف میکنند روابطی که حتی بیان کردنشان برای زنان در آن شرایط طاقت فرسا و تهوع آور است اما مجبور به اعتراف دروغین هستند. بازجوها با لحن مشمئز کننده میگویند مردان زیادی اینجا هستند که سالهاست زنی را ندیده¬اند و تشنه زن هستند … بسیاری از این زنان پس از بیاد آوردن تجاوزشان فکر میکنند خواب دیده اند اما این کابوس وحشتناک بارها در روزهای زندان برایشان تکرار میشود. در واقع زنان در زندانهای ایران به جرم جنسییتشان متحمل چنین ظلمی قرارمیگیرند البته زنان مبارز ایرانی با دانستن حقیقت زندان و تجاوز قدم در مبارزات بر میدارند انگار ترسشان تبدیل به نفرت شده است.
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردان با جان انسان می کنند