نامه ای از محمد تقی فراهانی
به عبدالله اسدی
درود وخسته نباشید جانانه ای دارم برای عبدالله اسدی، مردی که طی سالیان دراز تمام هم وغم خود را، وقت و کار خود را وقف کسانی کرده که به هر دلیلی از جهنم جمهوری اسلامی فرار کرده و آواره سرزمین های دیگر شده اند.
او بیست دو سال پیش در حالی خود به قصد پناهندگی راهی ترکیه می شود به فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی می پیوندد تا از این طریق کمک خود را به پناهجویان، جدا از هر باور وعقیده ومذهب ادامه دهد. کمک عبدالله اسدی به پناهجویان آواره منحصر به کشور سوئد که محل اقامت وی میباشد نمی شود، از ترکیه گرفته تا یونان، ازآلمان گرفته تا اسپانیا، از داخل ایران گرفته تا سوئد امروز هرجا سخن از پناهندگی و پناهجویی به میان می آید نام عبدلله اسدی بر زبان ها جاری می شود چرا که وزنه سنگین وظایف این سازمان بدون هیچ چشمداشتی عمدتا بردوش او می چرخد و از هیچ کوششی در این زمینه فرو گذار نمی کند. وی معتقد است هرکسی که از جهنم جمهوری اسلامی گریزان می شود پناهندگی حق اوست. بدین معنی که تمام مردم ایران استحقاق پناهندگی را دارند.
تلاش های عبدالله اسدی در حدی است که وقتی شمه ای از این کوشش ها را برای کسانی بازگو میکنیم ، برایشان قابل تصور نیست و به افسانه ای می ماند. آخرین مورد، لغو دیپورت یک ایرانی از سوئد به ایران است. تقاضای پناهندگی خانم اعظم ملکی از اداره مهاجرت سوئد مورد قبول واقع نشد و حکم اخراجش را صادر کردند در حالیکه سال گذشته نامبرده رسماً مسیحی شده بود؛ چون بازگشت وی به ایران خطرجانی برایش به همراه داشت به زندگی مخفی روی آورد که در نهایت روز ۱۷ ژانویه سال جاری در محل زندگیش دستگیر و به بازداشتگاه اداره مهاجرت منتقل شد تا از آنجا او را به ایران بفرستند. از اینجا بود که عبدالله اسدی مثل همیشه چون کوهی استوار درمقابل اداره مهاجرت قد علم کرد وپس از بررسی پرونده اعظم در اولین اقدام نامه ای مستدل بادر نظر گرفتن تمام جوانب به مراجع ذیصلاح وضعیت اعظم ملکی وخطر های جانی که درصورت دیپورت نامبرده به ایران وی را تهدید می کند بر شمرد و متذکر شد که ما اجازه نمی دهیم اعظم ملکی با چنین سرنوشتی روبرو شود. در اقدام بعدی با فراخوانی، هموطنان را دعوت به شرکت در راهپیمایی روز ۲۸ و۲۹ ژانویه در مقابل اداره مهاجرت و دادگاه نمود که با استقبال پر شور هموطنان در روزهای فوق که بسیار سرد وبرفی بود مواجه شد.
لازم به ذکر است که کارکنان اداره مهاجرت نیز به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودند و درنهایت پس از دو روز تجمع و صحبت های منطقی و موثر با مسئولان اداره مهاجرت و دادگاه مهاجرت آنچنان تأثیری گذاشت که پس از مدتی کوتاه حکم اخراج خانم اعظم ملکی لغو گردید. اما نکته بسیار مهمی که دراین چند روز بازداشت خانم ملکی باعث تأسف همه گردید بی اعتنایی و سکوت کسانی بود که در این چند سال با اعظم همراه بودند و درحالیکه اعظم در بازداشت بود وهمواره از دوستانش تقاضای کمک می کرد و در شرایط روحی بسیار سختی به سر می برد که هر دقیقه اش یکسال براو می گذشت زیرا کابوس بازگشت به ایران و افتادن به چنگ خون آشامان جمهوری اسلامی آنچنان گذر زمان را براو سخت کرده بود که دچار افسردگی شدید شده بود، آنان حتی حاضر نشدند به خودشان زحمت بدهند و تا جلو اداره مهاجرت بیایند در حالیکه اعظم به شدت خودش را باخته بود و حق هم داشت چون کسانی او را درک می کنند که در لحظه قرار بگیرند. و دوستانش پیام می دادند ما برایت دعا می کنیم واقعاً باعث تاسف است که در قرن ۲۱حرفهایی را بشنویم از کسانی که ادعای درک و فهم و شعور بالایی دارند اما دیدیم زمستان رفت و رو سیاهی به ذغال ماند. و اما عبدالله اسدی باتفاق دوستانش یکبار دیگر از این آزمون سربلند بیرون آمدند. دراینجا من ضمن تبریک به اعظم ملکی درود به شرف عبدالله اسدی می فرستم وبرایش آرزوی موفقیت بیشتر میکنم و امیدوارم بزودی همه باهم و دست دردست هم این زالوها را از کشور عزیزمان به زباله دانی بیاندازیم و به آزادی ایران درود بفرستیم.