در ایران از روزهایی که به سنین نوجوانی نزدیک میشوید، این زمزمه به گوش تو آشنا میشود که موهایت، لباست، پاهایت، دستانت و.. را بپوشان ، لباس گشاد بپوش تا اندامت دیده نشود، سینههایت معلوم است، تو اینکار را نکن دیگر بزرگ شدی..............! چون پسرها و مردها با موی تو، با نگاهت، صدایت و اندامت تحریک میشوند!
از همان روزها تو در تعجب میمانی که چرا پسرها بازی میکنند، بیرون میروند، دیر بر میگردنند و کسی آنها را اذیت نمیکند؟ چرا اینقدر به ما گیرمیدهند ؟ بعد این موضوع یواش یواش روشن میشود آها!! من دخترم .
دختر نمیتواند آنچنان که دوست دارد زندگی کند چون او در قفس غیرت و تعصب قرار دارد؛ چون اگر کسی بد به او نگاه کند سر خانواده اش را پائین آورده و آبروی آنها را برده است. خانواده قصد مواظبت از او را دارند. نه! بلکه از او مراقبت میکنند چرا که دختر موجودی خطرناک است. نمیدانم چرا بچه هایی که تازه بزرگ میشوند را اینقدر حساس میکنند که به جنس مخالف خود عکس العمل نشان دهند؟ چند روز پیش مقالهایی خواندم که خانوادهایی آنقدر به دخترشان گیرداده و او را اذیت کرده بودند که سرانجام در دام پسری افتاده و به دختر فراری تبدیل شده بود و دیگر از هیچ چیز در اجتماعش در امان نبود. اینها واقعیات کشور من است و تقریبا نیمی از مردم آن جامعه (زنان) به اشکال مختلف اینگونه از حق زندگی دلخواه خود محروم هستند .
آیا خانواده ها فکر میکنند که هرچه بیشتر دخترشان را تحت فشار قراردهند کاری بهتر انجام میدهند ؟ باید بگویم نه، چون خود بستر را آماده تر برای هرگونه آسیب اجتماعی میکنند. به نظر من هرکسی که به زن فقط بعنوان یک جنس ضعیف نگاه میکند بیمار است. باید سیستمی را که چنین قوانین نابرابر و عصر حجری برای نیمی از افراد آن جامعه تصویب و به اجرا در میاورد از ریشه سوزاند.
زنان در ایران سالیان سال است که با توهین، تحقیر، افترا، محدودیت و محرومیت مواجه هستند . اما همین زنان که تحت قوانین فرودست زندگی میکنند در حال مبارزه ای هر روزه در کوچه و خیابان با این سیستم و قوانین هستند. همه اینها نشئت گرفته از انتخابهای محدود میباشد. تا کی باید آجرهای اسارت را بدور زنان ایرانی کشید و از انجام دادن هر کاری ناتوان کرد . دیگرخسته شده ایم از حرفهای تکراری ، من ناموس کسی نیستم ، من نمیخواهم کسی روی من غیرت و تعصب داشته باشد. من حمایت کسی را نمی خواهم باید به که بگوئیم ما هم انسانیم. جایگاهی، شخصیتی داریم، دست از سرمان بردارید.
ما زنان باید حق و حقوق خود را بهتر بشناسیم و دیگر اجازه تحقیر و دست درازی به زندگی خود را به هیچ کس و هیچ سیستم و نظامی ندهیم. ما وسیله جنسی نیستیم. ما کشتزار کسی نیستیم. ما انسانیم و برای نشان دادن و ثابت کردن این موضوع باید با هم باشیم و خواسته هایمان را با صدای بلند فریاد بزنیم. موی من نمی تواند چرخه اقتصاد را بچرخاند و یا آن را از چرخاندن باز دارد. ما هم در تمام حقوق جامعه با مردان برابریم و کسی حق ندارد که ما را از آنها بازدارد. فقط باید فعل خواستن را صرف کنیم و خود را بر اسلامیان زن ستیز تحمیل کنیم و قانونهای ضد زن را یکی پس از دیگری از میان برداریم ، به امید جامعه ایی برابر و بدور از هرگونه تبعیض .