عبدالله اسدی: در حاشیه تبریک سال نو چند نکته در مورد سالی که گذشت

Abe Asadi

سال نو را به مردم ایران و متقاضیان پناهندگی تبریک می‌گویم و امیدوارم سال ۹۳ سالی پر از شادی و موفقیت برای مردم ایران و پناهندگان ایرانی باشد. سال نو دیگری از راه رسید؛ سال گذشته سالی پر از تلاش برای رسیدن به شرایط و زندگی بهترو سالی برای نجات از یک زندگی سخت در ایران بود.

در سال ۹۲ همچنان سفره کارگران خالی بود،دست مزدهای آنها افزایش پیدا نکرد، حق تجمع و ایجاد تشکل و حق اعتصاب برای آنها همچنان ممنوع بود، حقوق‌های به تاخیر افتاده بسیاری از آنها پرداخت نشد و فرزندان کارگران و بسیاری از مردم زحمتکش بدلیل بی‌پولی و فشارهای اقتصادی برای ادامه تحصیل با سختی‌های زیادی مواجه شدند و یا از ادامه تحصیل بازماندند.اما مبارزه آنها برای ایجاد شرایطی بهتر و قانون کاریانسانی‌تری ادامه یافت. در سال گذشته کودکان کار و خیابان چشمگیر و تکاندهنده بود اما تلاش برای ایجاد جامعه‌ای انسانی که کودکان در آن کودکانه زندگی کنند و کودکانه بخورند و بپوشند و تمام دنیا را مال خود بدانند جریان داشت.

در همین یک سال گذشته جامعه زنان همچنان توسط دستگاههای قضائی و مزدوران حکومت اسلامی و لمپن اسلامی‌ها، بدلیل زن بودنشان و بدلیل طرز لباس پوشیدنشان،شادی کردنشان، عاشق شدنشان ودوست پسر گرفتنشان و انتخاب آزادانه خودشان مورد تبعیض و نابرابری و مورد بدرفتاری قرار گرفتند.اما در سال گذشته و در اعماق جامعه ایران و در دل شرایط موجود، تلاش و مبارزه و مقاومت زنان برای پایان دادن به وضعیت فوق به اشکال گوناگون ادامه یافت.

در سالی که گذشت دانشجویان و جوانان همچنان در شرایط سخت پلیسی و زیر سایه نحس گروههای حراستی و کمیته‌های انضباطی و دانشجویان پاسدار بسیجی، سال ۹۲ را به پایان رساندند ولی مبارزه آنها برای بوجود آوردن محیطی آزاد و غیرپلیسی و شرایطی بهتر برای ادامه تحصیل و بیان آزادانه خود در دانشگاهها در ابعاد بسیار وسیعی ادامه پیدا کرد.

در سال ۹۲ فقر و بیکاری در ابعاد بسیار غیر قابل تصوری گسترش پیدا کرد و زندگی میلیونها نفر از کارگران و مردم زحمتکش را تحت تاثیر قرار داد.خود مسئولین و کارشناسان و اقتصاددانان جمهوری اسلامی افزایش نرخ تورم را تا ۳۸ درصد براورد می‌کنند و این روند همچنان رو به افزایش است. در سال گذشته آلودگی هوا به یک معضلاساسی برای منابع طبیعی و محیط زیست در بخشهای زیادی از مناطق ایران تبدیل شد.تبعات ناشی از آلودگی هوا و خشک شدن دریاچه‌ها قبل از هرچیز تندرستی و سلامتی میلیونها انسان را بطور جدی بهمخاطره انداخته است.این آلودگی در ایران چنان ابعاد فاجعه باری به خود گرفته که تاکنون هزاران نفر در اثر مسمومیت و تنگی نفس و مشکلات ریوی،سرطان، ناراحتی‌های قلبی و کم خونی به بیمارستان‌ها مراجعه کرده‌اند.ستاد مرکزی معاینه فنی خودروهای تهران اعلام کرده بود که ایران سومین کشور از نظر آلودی هوا در جهان است.رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران نیز گفته است که هر ماه ۲۷۷ مرگ در سراسر کشور در اثر آلودگی هوا گزارش می‌‌شود.سازمان بهداشت جهانی نیز در تازه‌ترین گزارش خود از تبعات آلودی هوا به این نوع علائم از بیماری‌ها اشاره کرده است.

سال گذشته نیز سال بحران انرژی هسته‌ای و سال سرفرود آوردن جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و غرب بود. سال شکسته شدن مقدسات ایدئولوژیک اسلامی و کوتاه آمدن در مقابل ”شیطان بزرگ”بود.این بحران علیرغم نشست‌ها و مذاکرات مختلفی که میان غرب و جمهوری اسلامی بر سر موضوع هسته‌ایداشته‌اندنه تنها هیچ گشایشی در جهت کاهش این بحران وزندگی بهتری برای مردم پیش نرفته است، اعتراض برخی از اصول گرایان حکومتی را نیز در پی داشته است و صفوفشان از هر دوره‌ایتیره‌تر و بهم ریخته‌تر شده استبطوری که تعدادی از آنها بابت این موضوع به هم تسلیت گفتند و یکی از روزنامه‌های وابسته به حکومت اسلامی صفحه اول خود را سیاه کرد و جام زهرشان را سرکشیدند.

رژیمی که خود دارای اخلاقیات عقب مانده و متهم به فساد مالی و اداری و دزدی و چپاول دسترنج مردم است، رژیمی که مبارزات مردم را سرکوب می‌کند،زندانیان سیاسی را به خاک و خون می‌کشد و از ترس شورش و انقلاب مردم خواب از سرشپریده است، نهمی‌تواند به فکر راه حلی برای کاهش آلودگی هوا باشد و نه جلوگیری از بین رفتن منابع طبیعی.نداشتن راه حل برای کاهش آلودگی هوا تنها از سر کمبود بودجه و اقتصاد ضعیف کشور نیست،جنبه فرهنگی هم دارد.رژیمی که هیچ ارزشی برای جان انسان قائل نباشد، که نیست، نمی‌تواندبه فکر کاهش آلودگی هوا و زیبائی و سالم سازی محیط زیست باشد و اساسا این کار از فرهنگ جمهوری اسلامی بر نمی‌‌آید.

درخواست‌هایپناهندگی ایرانیان در سال گذشته علیرغم سیاست‌های سختگیرانه غرب در زمینه صدور ویزا و ایجاد موانع مختلف در راه پذیرش پناهندگان گسترش بیشتری پیدا کرد.افزایش درخواست‌های پناهندگی ایرانیان محصول شرایطی است که بطور مختصر توضیح دادم. بسیاری از متقاضیان پناهندگی کسانی هستند که تحت حاکمیت چنین حکومتی جان به لبشان رسیده است.اینها نه رغبتی برای ادامه تحصیل در ایران دارند و نه اگرهم ادامه تحصیل می‌دادندمی‌توانستند شغل مناسبی پیدا کنند.برای همه چیز در ایران باید پارتی داشته باشید، باید رشوه بدهید، یا باید همرنگ و همکارشان شوید و دست همکاری به آنها بدهید. بسیاری از متقاضیان پناهندگی زنانی هستند که از قوانین ضد زن فرار کرده‌اند، زنانی که نخواسته‌اند بیشتر از این گرفتار دست قوانین و سنت‌هاو باورهای تبعیض آمیز و مردسالارشوند.دختران و پسران جوانی که از شادی و تفریح و از انتخاب آزادانه محروم هستند، کسانی که هیچ علاقه‌ای به زندگی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ندارند،کسانی هستند که بیکاراند و آینده روشنی برای ادامه زندگی در ایران ندارند و از آلودگی هوا تا آلودگی حکومت و سیستم قضائی به بی‌عدالتی و فساد اداری و اخلاقی و فرهنگی و همه و همه ناراضی هستند.در میان متقاضیان پناهندگی خانواده‌هایزیادی به چشم می‌خورندکه برای نجات فرزندان خود از کشیدنبه اعتیاد و گرفتاری‌های اجتماعی مجبور به ترک ایران و درخواست پناهندگی در خارج از مرزهای این کشور شده‌اند.پناهجویان ایرانی اگر بخواهند در کشورهای غربی و در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به عنوان پناهنده پذیرفته شوند، باید در مصاحبه‌های خود با کارمندان دولت و در دادگاه‌های مهاجرتی مستدل حرف بزنند و بسیار قوی ظاهر شوند. در هر جای جهان که باشند نباید برای مقامات امور پناهندگی دست پهن کنند و گردن کج کنند تا به آنها حق پناهندگی بدهند.حق پناهندگی یک حق به‌رسمیت شناخته شده برای کسانی است که جان و زندگیشان در معرض خطر قرارمی‌گیرد.اما باید به طور فردی توضیح دهند چرا و چگونه جانشان در معرض خطر قرار گرفته است.کی و کجا؟ از طرف کدام نیرو؟ کدام گروه؟ و اینکه چگونه توانستید فرار کنید و خود را به اینجا برسانید؟ برای آمادگی و آگاهی و دانش و معلومات بیشتر در زمینه درخواست پناهندگی بهترین راه حل این است کهقبل از هر چیز با فدراسیون و با کارشناسان امور پناهندگی تماس بگیرید. ******