ایران،نامی است که این روزها تداعیکننده حقایقی چون تحریم،گرانی و فقر، شکنجه،زندان و اعدام و…میباشد. اینروزها خبری از ایران نمیشنویم که به این واژه ها مزین نباشد.
حاکمان رژیم اسلامی این روزها برای حفظ حاکمیت ننگین خود بر ایران از جان ایرانیان مایه میگذارند وآ ثار تحریمهایی که بر ایران تحمیل شده است تنها متوجه مردم بیدفاع ایران میباشد که بازیچه قدرتطلبی سیری ناپذیر این فرومایگان شده است. تولید بنزین سرطانزای داخلی فاقد استانداردهای بینالمللی، کمبود داروهای اساسی چون داروهای بیهوشی و مسائلی از این دست مشکلاتی نیستند که همانند گرانی و تورم با صبوری و قناعت مردم ایران بتوان با آنها کنار آمد، این مسائل جان مردم را تهدید میکند. ساکنان سرزمین وسیعی که دارای منابع غنی ازمعادن و نفت و گاز و دیگر ثروتهای زیرزمینی میباشد به چه دلیل بایستی دچار چنین شرایطی شود؟ گناه مردم ایران چیست؟ آیا این تاوان همان انقلابی است که در سال ۵۷ به امید آزادی از استبداد و خودکامگی کردند؟ انقلابی که نتیجهاش تقدیم ایران به همین کسانی شد که امروزه آن را به این ذلت کشاندهاند؟ مسئول اینهمه انزوا وعقب ماندگی کیست؟ پر واضح است که ایران کنونی دستاورد ندانم کاریها وسوء مدیریتهای مسئولان جمهوری اسلامی و در رأس آنها رهبر رژیم، خامنهای است، اما من تقصیر اصلی را متوجه خامنهای میبینم چرا که او حتی فراتر از قانون اساسی، همه امور مملکت و ملت را در ید قدرت خود گرفته و بر همه مسئولان کشوری و لشکری تسلط مطلق دارد تاجایی که برای تداوم رهبریاش مقولهای به اسم نظارت استصوابی را در انتخابات مجلس خبرگان باب کرد تا مبادا نمایندهای مستقل و منتقد به مجلس خبرگان راه یابد و به ساحت رهبری وخطاهای او معترض شود وبدین ترتیب هیچکس در مملکت ۷۵ میلیونی جرأت و حق اعتراض و انتقاد از او را ندارد و او یکه تاز این میدان وسیع است.
خامنهای بزرگترین مجرم است زیرا تحریمهایی که امروز ایران را به ورطه نابودی کشانده است نتیجه شعارگوییها و ندانم کاریهای همان رئیس جمهوری است که خامنه ای در سال ۸۸ به قیمت خون جوانان، او را به این مقام منصوب کرد وبرای دفاع از او در مقابل اکثریت مردم ایستاد.