در روزهای اخیر تلاش بیشازپیش جامعه برای رهایی از تحمیل حجاب اجباری و دستیابی به آزادی و اختیار، آشکارتر و مهارنشدنیتر از همیشه مشهود است. چراکه تبعات جبرانناپذیر این تعرض به حقوق شهروندی زنان و مخدوش کردن امنیت روانی آنان دیگر بههیچوجه در هیچ جامعهای قابلتحمل نیست. در این مقاله به برخی آر این تأثیرات به وجود آمده از سوی جمهوری اسلامی مانند کودکانی که قربانی حجاباند، زنان شاغلی که مجبور به رعایت حجاب میشوند، محصلینی که تن بهاجبار نمیدهند و چندین و چند ابزار دیگر حکومت برای سرکوب زنان میپردازیم.
در سی و اندی سال گذشته همیشه شاهد نقض حقوق کودکان در مدارس بودهایم. بهطور مثال پوشیدن اجباری چادر در برخی از مدارس و بدرفتاری مسئولان مدرسه. اولین ترکشهای حجاب اجباری به زنان و بهویژه کارمندان دولتی اصابت کرد. بسیاری از زنان کارمند در پی بینتیجه ماندن اعتراضشان مجبور به تن دادن به حجاب اجباری شدند. این تحمیل برای آنان بههیچوجه آسان نبوده است چراکه پس از تثبیت حجاب اجباری، این مسائله همچنان اهرم فشاری برزنان شاغل بوده و در بسیاری از مواقع اندکی تخطی از قوانین سختگیرانه حجاب مانعی برای انجام وظایف حرفهای یا بهانهای برای تحقیر آنان بوده است. محرومیت تحصیلی دانشجویانی که موی سرخود را بهخوبی نپوشاندهاند، فقط یکی از اشکال زیر پا گذاشتن حق تحصیل برای همگان، به دلیل اجباری کردن حجاب است. از نمونههای دیگر در این زمینه دختربچههایی هستند که برای رفتن به مدرسه مجبور به سرکردن مقنعه و مانتو و گاه چادر شدهاند و دختران نوجوان و جوانی که به دلیل رعایت نکردن حجاب کامل اجازه تحصیل در دبیرستان دلخواه را نیافتهاند و حتی از تحصیلات دانشگاهی محروم شدهاند. مدرسه و دانشگاه از کانونهای اصلی درگیری زنان با حجاب است، اما این قشر از جامعه حتی در خیابانهای شهر نیز در امان نبودهاند و دائماً افرادی با عناوینی همچون کمیته، گشت ارشاد و حافظان حجاب، خاطرات تلخی را در خیابان برای زنان رقمزدهاند. در کنار سرکوب و فشار نهادهای رسمی جامعه برای ملزم کردن زنان به رعایت حجاب، گروهها و قشرهای مختلف جامعه نیز گاه با اهدافی یکسان با حکومت با این سرکوب همدستی میکنند. گاه مغازهدار متدین محله به خاطر نداشتن روسری یک کودک ۹ ساله، به او بستنی نمیفروشد یا حتی افراد غیرمذهبی و حتی منتسب به گروههای چپ به بهانه احترام به اعتقادات مردم، زنان را برای داشتن حجاب زیر فشار گذاشتهاند. همه این اجبارها و فشارها برای اجباری کردن حجاب تاکنون و باگذشت سیوچند سال نتوانسته الگوی موردنظر حکومت را بهطور کامل به زنان تحمیل کند و همچنان شاهد هزینههای گزاف برای مقابله با آنچه بدحجابی عنوان میشود هستیم. امید است بتوانیم با تمام قوا همراه زنان و مردانی که علیه حجاب مبارزه میکنند باشیم و با تأثیرات مخرب و خشونتآمیز رژیم فاسد جمهوری اسلامی که بر ذهن و روان زنان گذارده است مبارزه کنیم.