یکی از مهمترین دغدغهها و نگرانیهای جمهوری اسلامی در سالهای اخیر افزایش صعودی آمار طلاق است. جدای از تقدس مذهبی که حکومت برای ازدواج قائل است و برعکس آن طلاق را گناهی بزرگ و لرزاننده عرش الهی میداند بهطورکلی و در همه جهان البته با دلایل متفاوت رشد نرخ طلاق در جامعه مطلوب نیست. رشد طلاق نشاندهنده وجود مشکلات پایهای – فرهنگی و اقتصادی در سطح جامعه است و تلاش دولتها و جامعهشناسان پیوسته بر کاهش آمار طلاق متمرکز است. در جامعه ایران اما دلیل طلاقها کاملاً از نوع دیگری است و تماماً به فرهنگ و سیاستهای جمهوری اسلامی مربوط میشود. عدم برخورداری زنان از حقوق برابر در رابطه زناشویی از مهمترین این عوامل است. زن در رابطه زناشویی چنان از طرف جامعه و قوانین زنستیز آن تحتفشار است و حمایتی از او نمیشود که کوچکترین مشکلی ناخواسته او را به جنگ آخر یعنی طلاق سوق میدهد. نهایتاً بسیاری از زنان مشکلات حضانت کودک بعد از طلاق و نگاه منفی جامعه نسبت به خود را به جان میخرند و اقدام به جدایی میکنند. پروسه گرفتن طلاق برای زنان در ایران چنان مشکل و مشقتبار است که بهتازگی شاهد برگزاری طلاق پارتیها بعد از انجام طلاق هستیم. جشنی که درواقع جشن پیروزی است بر قوانین عقبمانده و ضد زنی که مانع طلاق زنان میشود. همچنین نبود امکان معاشرت آزاد و زندگی مشترک بدون ازدواج باعث شده زن و مرد پس از هر آشنایی مختصری که شاید در کشورهای اروپایی هرگز به ازدواج ختم نشود صرفاً برای با هم بودن مجبور به ثبت رسمی آن و ازدواج شوند. طبیعی است که در صورت عدم توافق نه یک جدایی ساده بلکه مهر طلاق بر پیشانی آنها میخورد. نقش مشکلات اقتصادی را نیز نباید در این میان دستکم گرفت. مردانی که به دلیل بیکاری قادر به تأمین مخارج خود نیستند شکلی از طلاقهای اجباری را به وجود آورده که زن و مرد باوجود علاقه دوطرفه مجبور به پایان دادن به زندگی مشترک خود میشوند. به مقوله طلاق از دیدگاههای مختلفی میتوان پرداخت اما آنچه مسلم است عامل اصلی بالا رفتن آمار طلاق در ایران وجود قوانین ضد زن حاکم و فرهنگ مردسالارانهای است که حکومت سعی در اشاعه آن دارد. جا دارد بهدوراز ترس مذهبی از پدیده طلاق از زوایای منطقیتری به تمام جوانب آن پرداخته شود. تغییر قوانین و مناسبات فرهنگی حاکم بر جامعه مهمترین قدم در راه طبیعی سازی روابط زن و مرد در جامعه و کاهش آمار طلاق است.