حشمت رئیسی روز سه شنبه ۱۸ نوامبر در یکی ازرادیوهای فارسی زبان (رادیو البرز) در شهرگوتنبرگ سوئد در پاسخ به سئوال یک شنوندهکه پرسیده بود نظرتان در مورد احزاب کمونیست کارگری چیست؟ اتهاماتی را به کومله و احزاب کمونیست کارگری وعلل العموم کمونیست ها وارد کرد که جمهوریاسلامی در دوره صادق خلخالی و لاجوردی به مخالفین خود وارد می کرد.
حشمت رئیسی بعد از کمی مقدمه چینی در پاسخ بهسئوال شنونده رادیو که گویا از جانب چند نفر و از طریق ایمیل فرستاده شده بود گفت:اینها زمانی که با هم بودند بخاطر دریافت پول برای صدام حسین جاسوسی میکردند و سرو گوش سربازان ایرانی را می بریدند و به طناب میکردند و به دولت عراق تحویل میدادند. وی در ادامه چرندیاتش گفت: همه آنها تجزیه طلب و خود فروخته و دزد و وابستهبه کشورهای خارجی هستند. خلاصه کلام آنچه که حشمت رئیسی نثار احزاب کمونیسم کارگریو کومه له کرد از برخورد سپاه پاسداران که در سالهای اول انقلاب به احزاب مخالف میکردند بسیار فراتر و کثیفتر و شنیع تر بود.
من همان موقع روی خط رادیو رفتم و خیلی کوتاهآنچه که میباید گفتم. به دنبال حرفهای من، وی به اتهامات و فحاشی خود علیه کمونیست ها ادامهداد. حشمت رئیسی قبل از انقلاب ۵۷ عضو رهبری حزب توده ایران بوده و پس از انقلاببه سازمان چریک های فدائی خلق ایران اکثریت پیوسته و اکنون نیز سلطنت طلب شده است.به نظر میاید که بدلیل سابقه سیاسی و باورش به بنیاد های فکری حزب توده و بیفرهنگی اش در مبارزه سیاسی هنوز پشت در آنها نیز منتظر مانده است.
حشمت رئیسی در بخش دیگری از مصاحبه خود با رادیوالبرز در مورد یورش جمهوری به کردستان در سالهای ۵۸ و ۵۹، ازجمهوری اسلامی دفاعکرد و گفت:این جمهوری اسلامی نبود که جنگ را به کردستان کشاند کومله و حزب دمکراتباعث شدند جمهوری اسلامی به کردستان حمله کند. در آن تاریخ حشمت رئیسی و حزب توده مطبوعشو فدایان اکثیرت در خدمت جمهوری اسلامی بودند، طرفدار بورژوازی ملی بودند و بورژوازیملی را مترقی تلقی می کردند و افق وبنیادهای فکری خود را از شوروی می گرفتند و از خمینی و جریان اسلامی دفاع می کردند.باورشان بر این بود که خمینی ضد امپریالیست است و با این تئوری به انقلاب آزادیخواهانه مردم ایران پشت کردند و به همراه جبهه ملی و نهضت آزادی به خمینی و جریاناسلامی مشروعیت دادند.
و اما در مورد جلسه آقای رئیسی در شهر گوتنبرگ:
گفته می شود: تعدادی لات و لمپن آمدند جلسه رابهم بزنند. این حرف ها را می زنند تا به اتهاماتی که کرده اند حقانیت بدهند. دو نفر از آنها من ونوید مینایی بودیم. اگر هیچ کس من را نشناسد، ایرانیان مقیم شهر گوتنبرگ از نزدیکمی شناسند، مسئول فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی و یکی از کادرهای حزب کمونیستکارگری ایران هستم. بقیه هم کسانی بودند که سالها در یک حزب سیاسی در کنار هم بودیم. آنهالات و لمپن نیستند کسانی هستند که سالهاست چه در مبارزه رو در رو علیه جمهوری اسلامیدر کردستان و چه در سوئد در گرما و سرما برای جلوگیری از اعدام و دفاع از زندانیانسیاسی و حقوق پناهندگی و برای افشای جنایات جمهوری اسلامی علیه مردم ایرانهمیشه در خیابان بوده اند و الان همهستند. اتهامات ناروا و بی پایه و اساستان با این حرف ها قابل توجیه نیست فضایسیاسی شهر را خراب کردید، تخم بدبینی پاشیدید و به فرهنگ لمپنی و اتهام زنی دامن زدید. فیلمکوتاهی از اتفاقی که در شهر گوتنبرگ افتاداز لحظه اول تا آخر گرفته شده و در فیسبوکو یوتیوب و بعضی از سایت ها منتشر شده که سند زنده ای است برای رد اتهامات بی پایهاساسشان در مورد به هم زدن جلسه در شهرگوتنبرگ است. نشان می دهد کسی قصد بهم زدناین جلسه را نداشته برعکس چند نفر از شرکت کنندگان هستند که داد و فریاد راه میاندازند. ما در مصاحبه های مختلفی که در رادیوها داشته ایم کاری توضیح داده ایم.کاری که ما می خواستیم بکنیم این بود کهقبل از اینکه حشمت رئیسی سخنرانی خود را شروع کند به او بگوئیم شما در یک رسانهعمومی به یک سری از احزاب و سازمانهای چپاتهام زده اید و گفته اید این ها زمانی در کردستان سرو گوش سربازان اسیر را می بریدند و برای صدامحسین می بردند و بابت آن پول می گرفتند و از او بخواهیم، قبل از اینکه صحبت کنداین اتهامات را روشن کند.تا ما خواستیم حرف بزنیم شروع به داد و فریاد کردند واجازه ندادند هیچ سئوالی پرسیده شود.
آن دوره که مردم کردستان از انقلاب دفاع میکردند و خواهان فضای بازسیاسی و حاکمیت مردم بودند و برای اداره امور جامعه شوراهایشهر و روستا و کانونهای محلی و سراسری تشکیل می دادند،آنها در صدد سرکوب انقلاب وحمله به کردستان برآمدند. آقای رئیسی به روی مبارکش نمی آورد که اگر کومله بهانهای برای حمله به کردستان بود، آن هزاران جوان انقلابی که در تهران و در خوزستان و اصفهان و شیراز و مشهد و گیلان ومازندران و رشت و بلوچستان و ترکمان سحرا دسته دسته تیرباران می شدند چه؟ آیا اینها هم تقصیر کوملهبود؟ اتهام زدن و تخریب کردن فضای سیاسی جامعه هنر زیادی لازم ندارد شخصیت های بیمسئولیت و عقده ای و سربه سنگ خورده مثل حشمت رئیسی همیشه پیدا می شوند و آگاهانهفضا و مناسبات باز سیاسی و سالم را خدشه دار و تخریب می کنند.فقط آدمهای مزدور وخود فروخته می توانند در این ظرفیت به انقلابی ترین و مترقی ترین سازمانها و احزباپوزسیون جمهوری اسلامی اتهام بزنند.به نظر می رسد پشت پرده این عضیه عواملخطرناکی وجود دارد جامعه ایرانی و احزاب اپوزسیون نباید نسبت به اعمال پلید اینجور آدمها بی تفاوت باشند.اوهفته گذشته در تلوزیون مهین نیز همین چرندیاتی که دررادیو البرز هرهفته به نام گفتمان سیاسی بیان می کند تکرار کرده است. حشمت رئیسی تصمیمگرفته تخریب کند، تصمیم گرفته علیه اپوزسیون چپ نفرت پراکنی کند، توهین کند، تصمیمگرفته همه روندهای سیاسی را وارونه توصیف کند؛ مغلطه می کند و تمام تلاشش این استکه همه چیز را مخدوش و وارونه جلوه کند.ازکمونیسمی که حزب کمونیست کارگری و جریان کمونیسم کارگری نمایندگی می کند ناراحت وسراسیمه است. اگرنه امروز برای همه عالم و آدم روشن شده که جریانی که مورد نفرتحشمت رئیسی قرار گرفته است در تاریخ جنبش چپ ایران تنها جریانی است که اساس ومبانی فکری و عملی و سیاسی اش مبتنی بر احترام به انسان و باز گرداندن اختیار بهانسان بناشده است. تلاشش برای لغو مجازات اعدام، مخالفتسرسختانه اش با پدیده ای بنام وجود زندانی سیاسی، مبارزه برای تحکیم برابری زن ومرد،مبارزه علیه مذهب و جدایی دین ازدولت، دفاع پیگیرانه اش از حقوق کودکان و حقوقپناهندگی و تلاش بی وقفه در جهت سرگونی جمهوری اسلامی، شاخص های هستند که حزبکمونیست کارگری و جریاناتی که حشمت رئیسی به آنها اتهام می زند با آن تداعی میشوند.
بعضیاوقات آدم میماند اینها چه موجوداتی هستند و برای چه و به چه حقی دست به تهاماتناروا به دیگران می زنند و چه چیزی را می خواهند ثابت کنند؟ اتهاماتی که حشمترئیسی در سال ۹۳ به گذشته کومله و سازمانهای چپ در کردستان می زند جمهوری اسلامی با تمام نفرتی که از این جریانات دارد، سالهاستنمی زند و این نوع اتهامات برای مسئولین جمهوری اسلامی هم اعتباری ندارد. بیانصافی هم حدی دارد من هرجور که به پدیده ای به نام “گفتمان سیاسی” حشمترئیسی نگاه می کنم و می شنوم جزء تخریب و توهین و اتهام و دروغ و سفسطه گری وپاشیدن تخم بدبینی به سیاست در ایران و اپوزسیون چپ چیز دیگری در آن نمی شود پیدا کرد. به همیناعتبار رادیوها و رسانه هایی که به ایننوع گفتارها و اتهامات مشروعیت می دهند آگاهانه یا نا آگاهانه مسیر دیالوگ و مباحثسیاسی و سالم را به سمت ناسالم و غیر سیاسی و پرخاشگرانه می برند. متاسفانه بعضیاز رسانه ها اساسا مرز بین مباحث سیاسی و اتهام را نمی فهمند. برای همین است که بهدام چنین شخصیت های بیماری مثل حشمت رئیسی می افتند و در این بین هم خودشان راخراب می کنند و هم فرهنگ سیاسی و مناسبات سالم را به خطر میاندازند. بعضی ها همآگاهانه دست به چنین اعمالی می زنند. مورد شهر گوتنبرگ یکی از این نمونه هاست. منو هوشنگ رحمتی مجری رادیو البرز علیرغم تفاوت های فکری و سیاسی زیادی که با هم داریم،دوستی خوبی با هم داشته ایم و بارها با من مصاحبه رادیویی داشته و فعالیت های ما راتبلیغ می کرد. قبل از اینکه حشمت رئیسی این اتهامات را در رادیویی البرز نثار اینجریانات کند، از من برای شرکت در جلسه دعوت کرده بود. اتفاقی که در شهر گوتنبرگ افتاد فقط به نفع جمهوری اسلامی تمام شد، چیزیکه تا آن زمان در رادیوی هوشنگ رحمتی حداقل یا من نشنیده بودم یا سابقه نداشته است.هرچند از زمانی که حشمت رئیسی وارد این رادیو شده سمت و سوی رادیو رفته رفته تغییرکرده و به اینجا کشیده شده است.
حشمترئیسی در پرتاب اتهام زنی و پرخاشگری به اپوزسیون چپ ایران دقیقا همان ادبیات وفرهنگ و رفتار لمپنیسم سیاسی را نمایندگی می کند که کیهان شریعتمداری و وزارتاطلاعات جمهوری اسلامی نمایندگی می کنند. آنهاییکه اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران وسیر روندها و سرکوب های سیاسی و شرایطی که در کردستان احزاب و سازمانهای سیاسی تشکیل شدند تعقیب کرده باشند و این تاریخ زنده رامنصفانه قضاوت می کنند، متوجه هستند، مقاومتی که مردم سنندج و سایر شهرهای کردستاندر برابر رژیم تازه به قدرت رسیده اسلامی که در آن هنگام حشمت رئیسی هم درخدمتش بودبه همان اندازه که مقاومت مردم کوبانی در مقابل داعشیان حقانیت دارد مقاومت مردمکردستان ایران در مقابل یورش جمهوری اسلامی نیز حقانیت داشت. خمینی و جریان اسلامیدر سالهای ۵۸ و ۵۹ تنها بدلیل شور و شوق انقلابی و تلاش مردم کردستان برای تثبیت دست آوردهای انقلاب و طرح خواسته ها وانتظاراتشان از انقلابی که خود در آن شریک و سهیم بودند، از آنها بعنوان ضد انقلابیاد می کند و فرمان سرکوب مبارزات انقلابی در کردستان را صادر می کند.
یکرسانه عمومی چه در قالب رادیو باشد یاتلویزیون اگر نخواهد مته به خشخاش بزند و آن را در خدمت به مردم و در خدمت بهایجاد فضای سالم و سیاسی قرار دهد باید مرز بین اتهام و مخالفت سیاسی را بفهمد،باید موازین و مقررات رسانه ای را رعایت کند، باید این را بداند که تا زمانی که شخصییا یک جریان سیاسی در یک مرجع قضائی صلاحیت دار و عادلانه، متهم و محکوم به اعمالی نشده باشد، هیچ رسانه ای قانونا حق پیشداوری واتهام به آن را ندارد. این “دمکراسی” خواهی نیست، گفتمان سیاسی نیست،تلاشی در جهت نزدیک کردن احزاب سیاسی بر سر اشتراکاتشان نیست، روش و منش متمدانه اینیست. به این روشنگری سیاسی و شفاف سازی نمی گویند، کسی که با لحن و ادبیات جمهوریاسلامی با احزاب چپ اپوزسیون حرف می زند وبه دلیل بد دهنی اش هر جا یکبار صحبت میکند برای بار دوم عطایش را به لقایش می بخشند گفتمان سیاسی اش پوچ و بی اعتباراست.
تمام تلاش و مبارزه حزب و جریانی که من به آنتعلق دارم این است که جامعه ای را بسازیم که هرکس هرچه دلش بخواهد بتواند بدون ترساز اعمال زور در آن بیان کند و آزاد باشد با هر قانون و مقرراتی که هست مخالفتکند. منظور من، مخالفت سیاسی است نه اتهام، بارها باید بگویم و تکرار کنم تا فرقبین اتهام و مخالفت سیاسی و اینکه دقیقا اعتراض من در این نوشته به چیست روشن باشد،نه اینکه اجازه بدهید در یک رسانه عمومی آن هم در کشور سوئد به تعدادی از مترقیترین سازمانها و احزاب چپ و انقلابی ترین انسانهای یک تاریخ زنده بنام گفتمان سیاسی اتهام آدم کشی و سر و گوش بریدنبزنید.
در یکی از سایت ها نوشته شده: حشمت رئیسی بعنوانمسئول اتاق پالتاکی “انجمن سخن” بشدت بد سخن است و بهمخالفین خود اشکارا توهین می کند. درسایت ایران گلوبال یک ویدئو کلیپ از وی گذاشتهشده که نشان می دهد حشمت رئیسی اکثریت اپوزیسیون چپ و جمهوری خواه را خائن اعلامکرده است.در همین سایت نوشته اند: اتهاماتی که حشمت رئیسی به اپوزیسیون می زند در تاریخ جنبش سیاسی ایران بی سابقه است. درکامنتهایی که در این سایت گذاشته اند نوشته اند حشمت رئیسی مشکل روانی پیدا کرده است و نوشته شده که چندسال پیش در شهر برلین در راهرو خانه خودش دست به خود سوزی زده و گفته که دیگران اورا آتش زده اند. گفته می شود پلیس آلمان در تحقیقاتی که در این مورد به عمل آوردهاست نشان داده که حشمت رئیسی مشکل روانی داشته و برای جلب توجه خودش را آتش زده است.اهمیت تشخیص یک رسانه عمومی و موازینی که بایدرعایت کند در اینجاست.کسی که روانی می شود اول باید تحت درمان قرار بگیرد تا سلامتی روحی اش را بازیابد در غیر این صورتمصاحبه رادیویی با چنین شخصیت های غیرمسئولانه است. تا بحال ندیده بودم مجری یکرسانه عمومی با کسی که مصاحبه می کند به این اندازه در قبال شنوندگان خودش بیتفاوت باشد و اجازه بدهد بنام “گفتمان سیاسی” به سابقه سیاسی صدها نفراز آنها که در همین شهر زندگی می کنند اتهام وارد کند و مجبور باشند از طریق این رادیو ادبیات کثیف و لمپنی حشمت رئیسی را علیهخودشان بشنوند.
دوم دسامبر ۲۰۱۴
****