کودکآزاری عمومی در ایران
طبق تعریف، کودکآزاری عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک کودک شود.
با توجه به تولد و رشد در کشور ایران و کسب تجارب شخصی باور دارم که بسیاری از کودکانی که در ایران زندگی میکنند و درس میخوانند، بهشدت مورد آزار روحی قرار میگیرند که شاید بتوان آن را کودکآزاری مذهبی نیز نامید که اجراکننده آن بدون شک حکومت مذهبی ایران است.
کودکآزاری مذهبی پس از تولد نوزاد (دختر یا پسر) با خواندن اذان و اقامه در گوشهایش آغاز میگردد تا در مسیر طولانی زندگی او نقطه آغازی باشد برای آزارهای روحی شدید.
“مسلمان”، “شیعه” (یا سنی)، عناوین و القابی هستند که در شناسنامه کودک ثبت میشوند، بدون کوچکترین قدرت انتخابی. کودک چارهای جز قبول و یدک کشیدن اسم مسلمانی ندارد.
در خانوادههای مذهبی، اعضای خانواده به کمک حکومت پرداخته و از سنین ۳، ۴ سالگی؛ ذهن کودک را با خرافات مذهبی پر میکنند و قدرت تفکر را از او میگیرند
به کودکان میآموزند که چگونه با خدایی خیالی به نام الله به زبان عربی گفتگو کنند و از او سپاسگزار باشند و بدون چونوچرا مطیع و فرمانبردار او و نمایندگانش بر روی زمین.
با شروع مدرسه و آموزشوپرورش کودکان! این آزارها پررنگتر میگردد و داستانهای غیرواقعی و عجیب و گاهی هولناک را تحت عنوان درس و پرورش، به خورد کودکان میدهند، داستانهای دینی بدون مدارک و مستندات.
برای مثال تبدیلشدن آتش به گلستان، آتشی بزرگ که برای سوزاندن ابراهیم برپاشده بود تبدیلشدن عصا به مار و بلعیدن مارهای دیگر زنده گردانیدن مردگان توسط عیسی زنده گردانیدن پرندگان مرده توسط خدا برای ابراهیم و بسیاری موارد دیگر.
ازآنجاییکه ذهن کودک مانند بوم نقاشی سفیدی آماده خلق اثر و تصویر است، آن را به سبک و میل خود طراحی میکنند.
شاید این داستانها بهتنهایی عامل آزار کودک نباشد، ولی کمکی است برای القای این موضوع به کودک که دنیا به دست خدا خلق گردیده و او شاهد و ناظر بر اعمال همه ما است، این خدای قادر و توانا، آتشی عظیم در مکانی دهشتناک برافروخته به نام جهنم و در آنجا انسانهایی را که به میل و دستور او رفتار نکردهاند را هرروز و هرروز شکنجه میکند و میسوزاند و روز بعد پوستی تازه و تکرار شکنجه و عذاب.
ایجاد تصویری اینچنین وحشتناک در ذهن کودک باعث عذاب روحی شدیدی میگردد که من خودم آن را تجربه کردهام.
در ادامه آن، عذاب جسمی نیز به آزار روحی کودکان اضافه میگردد، مانند ۳۰ روز روزه گرفتن و محرومیت از مواد غذایی موردنیاز بدن برای کودکان در حال رشد بهویژه دختران که در صورت سرپیچی و روزهخواری درملأعام، تازیانه و شکنجه از سوی حکومت بهصورت نقدی بهحساب شخص خاطی واریز میگردد تا در دنیای بعد از مرگ خدا نیز عذاب ویژه خود را برایش نازل کند.
القای این طرز فکر به کودکان نهتنها باعث آزار روحی و جسمی آنان در کودکی و نوجوانی است، بلکه در مواردی بسیار این طرز فکر ملکه ذهنی افراد گردیده تا همواره موجب آزار و اذیت آنها باشد.
بدون شک داشتن جامعه ناسالم امروزی با آماری اینچنین بالا در فساد و ناهنجاریهای فردی و اجتماعی، ریشه در کودکی یا بهتر بگویم کودکآزاری عمومی دارد که حکومت دینی در رأس آن قرار دارد.