مسعود صالحی:”خدمات” جمهوری اسلامی

آیا تابه‌حال از خود پرسیده‌اید که جمهوری اسلامی ایران چه خدماتی به اسلام و مردم ایران کرده و در این ۳۷ سالی که حاکم مطلق بر این سرزمین پهناور و زرخیز بوده و از تمام منابع کشور ایران ازجمله نفت، گاز، طلا، مس، اورانیوم، نقره و از همه مهم‌تر جان و مال انسان‌ها به‌طور کامل و صد در صد استفاده کرده خدماتش به این مرزوبوم چه بوده؟ رهبران عظیم‌الشأن این حکومت اسلامی چطور از حق این ملت و کشور دفاع کرده‌اند و عظمت و شکوه ایران را به کجا کشانده‌اند؟
گاهی چیزهایی می‌شنویم و می‌بینیم و خیلی سطحی یا بعضاً خیلی هم عمیق در موردش بحث و گفتگو می‌کنیم و این موضوع داغ مدتی نه‌چندان طولانی موضوع مجالس و محافلمان می‌شود؛ متأسفانه یا خوشبختانه بعد از زمانی به فراموشی سپرده می‌شود و موضوع جدیدی جای آن را می‌گیرد و اتفاقات گذشته به‌طوری به بایگانی سپرده می‌شود که گویی هرگز آن اتفاق نیفتاده و هیچ‌گونه تجربه‌ای برایمان باقی نگذاشته است. آری به همین سادگی خدمات حکومت اسلامی ایران را فراموش می‌کنیم؛ اما تاریخ همه را ثبت می‌کند و در بایگانی خود نگه می‌دارد چون حال این ملت فراموش‌کار را می‌داند که بعد از گذشت دوره‌ای سخت‌تر از ادوار گذشته با حسرت به آن نگاه می‌کند. مثل الآن که اکثر مردم میگویند زمان شاه و دوره پهلوی خیلی خوب بود، دزدی می‌شد ولی مردم در رفاه بودند و تعریف از خیلی چیزهای خوب دیگر که با آه‌وافسوس همراه است می‌کنند؛ اما هرگز از خود نمی‌پرسند پس چرا انقلاب کردیم، ما که همه‌چیزهایی را که الآن دنبالش می‌گردیم و برایمان غیرقابل‌دسترس است را در آن دوران داشتیم، همه شادبودیم، همه از آسایش برخوردار بودیم و خیلی چیزهای دیگر که برایمان به رؤیا تبدیل‌شده و الآن که همه را ازدست‌داده‌ایم سر را در یقه خودکرده و هیچ تکانی نمی‌خوریم و منتظریم کس دیگری برای نجاتمان بیاید و همه کارها را درست کند و بسپارد به دست ما و بگوید بفرما استفاده کن اما …!
وقتی‌که به تاریخ مراجعه می‌کنیم و به گذشته نه‌چندان دور برمی‌گردیم تمامی فجایعی را که حکومت اسلامی حاکم بر ایران به‌عنوان خدمت به مردم به بار آورده را می‌خوانیم و یادآوری می‌کنیم بیشتر از پیش به حال خودمان غبطه می‌خوریم که چطور این حکومت دیکتاتوری کثیف را تا به امروز تحمل کرده‌ایم، آن‌ها قبل از ورودشان به ایران و در دست گرفتن امور کشور دستشان به خون این ملت آلوده بوده و بعد از حاکم شدن هم هرروز به‌ناحق خون‌های زیادی ریخته‌اند که هنوز هم ادامه دارد. از آتش زدن سینما رکس که سید احمد خمینی دست‌اندرکار آن بود که در آن فاجعه تلخ انسان‌های بی‌گناهی زنده‌زنده سوزانده شدند و همه تقصیرها را به گردن حکومت وقت انداختند و خود را فرشته جلوه دادند و بعد از ورودشان به ایران به دستور خود خمینی تمام مدیران باسواد و تحصیل‌کرده را به اسم ساواکی و چپی و تهمت‌های پوچ دیگر تیرباران کردند تا بتوانند آدم‌های بی‌سواد و سرسپرده خودشان را به‌جای آن‌ها بگذارند و امور مملکت را در دست خود بگیرند و بعدازآن به دستور خمینی و حمایت موسوی و کروبی و مجری‌گری خلخالی گوربه‌گورشده هزاران تن از دانشجویان و جوانان این مرزوبوم را بدون علت به دار آویختند و یا تیرباران کردند. جوانانی که سرمایه این مملکت و امید و آینده پدران و مادرانشان بودند، همه را به کام مرگ فرستاده، بدون اینکه به کسی جوابی بدهند و با این خون‌ها پایه‌های حکومت ننگین خود را محکم کردند و هرسالی که گذشت خون‌خوارتر شدند و بیشتر از پیش ملت را به زیر پای خود انداختند، هرکسی را که از حق حرف زد کشتند، هرکسی که از اقتصاد، فرهنگ و آموزش صحیح دم زد را نابود کردند یا مجبور به جلای وطن کردند تا دربه‌در کشورهای غربی شود، چراکه زادگاهشان را جانیان بی‌سواد اسلامی به تصرف خود درآوردند و بازهم با شعارهای اسلامی پوچ و بی‌اساس سر همه را شیره مالیدند.
آری کشوری که به دست بیگانگان بیفتد دیگر جایی برای زندگی افراد آگاه و باسواد آن جامعه بخصوص که متصرفین از نوع نادان و متعصب‌ترین ادیان یعنی مسلمان شیعه باشند نیست و این هم یکی دیگر از خدمات حکومت اسلامی است.
بعد از تمام ‌کارهای ضد فرهنگی، کشتارهای بی‌رحمانه، تخریب آثار باستانی و به یغما بردن قسمت‌های باارزش آن‌که باعث نابود شدن تاریخ ایران شد و با ادامه دادن جنگ با عراق که تحمیل‌شده از طرف خود حکومت اسلامی به مردم بود توانستند دیکتاتوری کثیف خود را محکم‌تر از قبل کنند.
مسعود صالحی