دشواریهای مادر شدن خود اتفاقی است که میتواند هرروز زندگی یک زن را متأثر کند اما افزودن بر این دشواریها برای سربهراه کردن، غیرفعال کردن و به عقب راندن زنان از آرمانها و باورهایشان خود فاجعهای است غیر بشری. من نمیگویم زنستیز چراکه محروم کردن زنان از دیدن، صحبت کردن و خبر داشتن از فرزندانشان تنها روح این مادران را نمیآزارد، بلکه تأثیر آن بسیار فراگیرتر از روح مادر است. این محرومیت ویرانگر روزهای خوب کودکی است که پایه ساز زندگی هر انسانی است. تا به این اندازه بیاهمیت جلوه دادن روح، جسم و زندگی شهروندان یک سرزمین، برای پیش برد اهداف یک عده آخوند مرتجع ضد زن ناباورانه است.
چگونه میشود مادر شدن را چماقی کرد و بر سر این مادران دربند کوبید! این مادران، فرزندان، شوهران و خانوادههایشان خالی از هر جریان تحمیلی، دردهای کافیای را متحمل میشوند. فرزندان این زندانیان که خود شاهد و تجربهگر این خشونتهایی روا داشته هستند بهایی بهاندازه گذراندن روزهای کودکی در ناشادی و بزرگ شدن بیوقفه را میپردازند. این کودکان بیآنکه که کودکی کنند بزرگ میشوند، ذهن این کودکان در جستجوی کلماتی برای توصیف لذت یک سرسره بازی بدون ترس و اضطراب بزرگ نمیشود، اینان از کودکی طلایهداران حقوق شهروندی در برابر خشونت و ظلم و ستم هستند.
آیا میشود شنیدن صدای کودکمان و خبر داشتن از حالوروز او را از ابتداییترین حقوق بنامیم؟ مادران را سوگوار روزهای بربادرفته کودکانشان میکنند تا مادری و احساسشان بر باورهایشان غلبه کند تا بتوانند عقاید خود را که از قرن اول هجری اندکی فراتر نرفته است تعمیم بدهند بهکل جامعه و به زنان بگویند شما آفریدهشدهاید که فقط مادر باشید، شما نمیتوانید خواهان حقوق و ارزشهای غصب شدهتان باشید. این مادران حتی اگر فرزندان خود را ارجح بدانند، احدی نمیتواند بر آنها خورده بگیرد اما تنها چیزی که میماند، نابرابری این مبارزه و قبضه قدرت است.
صدای شنیدن چکه آب برای روزها و روزها و نشنیدن صدای فرزندان هر دو شکنجهاند، فقط یکی را میشنوی و میبایست دوام بیاوری و یکی را نمیشنوی و دوام میاوری. خانم نرگس محمدی، من از زمره زنانی هستم که شجاعت، آگاهی و مقاومت شمارا از زمان شناختن شما ستودهام. برای دردهایتان تنها میتوانم آرزو کنم، هرچه زودتر به پایان برسد و شما از این حبس ناعادلانه رها شوید اما میتوانم بگویم، من صدای شمارا شنیدهام و همصدا با شما هستم، صدای شما رساتر از آن است که اجرهای زندان مانع از شنیدنش شود.