۴۷ تن از هنرمندان سرشناس سوئد اخیرا با انتشار بیانیه ای اعتراض شدید خود را نسبت به سیاستهای سختگیرانه دولت در زمینه پناهندگی ابراز داشتند. این بیانیه در حالی منتشر می شود که همزمان با نزدیک شدن موعد تصویب قوانین جدید و سختگیرانه پناهندگی در سوئد در ماه ژوئن، فعالیتهای گسترده ای در مخالفت با این قوانین در جریان است.اخیرا در سوئد کمپینی براه افتاده است تحت عنوان “کجا داریم میریم” که عنوان این کمپین از یک برنامه تلویزیونی الهام گرفته است که جمعه شبها از شبکه اول تلویزیون سوئد پخش میشود. نام این برنامه «در مسیر» است. هدف این کمپین جلوگیری از تصویب قوانین جدید و سختگیرانه پناهندگی در سوئد است و تا کنون حدود چهل هزار نفر پتیشن آن را امضا کرده اند.
در این طومار اعتراضی از جمله گفته شده است که “نباید مانعی برای رسیدن پناهجویان به سوئد ایجاد شود”. “اعضای خانواده ها باید بتوانند بدون هیچ خطر جانی به هم بپیوندند”. و “با کودکان پناهجو با حس دلسوزانه و باور به آینده بهتر برخورد شود”. در این طومار به دادن اجازه اقامت موقت و همه اقداماتی که حق پناهندگی را محدود می کند اعتراض شده است.
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سوئد ضمن حمایت قاطع از این اقدامات و ابتکارات همه را فرامی خواند که به این کمپین ها و اعتراضات اجتماعی بپیوندند و از حقوق پایه ای انسانهای گریخته از جنگ و مصیبت به دفاع برخیزند. به پیوست متن فارسی نامه هنرمندان سوئدی که توسط ناصر شیشه گر ترجمه شده است را ملاحظه می کنید. دوستانی که می خواهند پتیشن کمپین “کجا داریم میرویم” را امضا کنند می توانند به لینک های زیر مراجعه کنند. توجه داشته باشید که در ادامه کمپین جمع آوری امضا و نامه اعتراضی ۴۷ نفر از هنرمندان جامعه سوئد، برای روز شنبه ۲۳ آوریل ساعت ۱۴تظاهراتی هم از طریق همین کمپین اعلام شده است. محل برگزاری این تظاهرات شهر استکهلم Medborgar platsen اعلام شده است. فدراسیون همه مخالفین قوانین و مقررات جدید پناهندگی در سوئد را به شرکت گسترده در این تظاهرات فرا می خواند.
https://www.facebook.com/vartarvipavag2016/?fref=ts
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی- سوئد
۵ آوریل ۲۰۱۶
ترجمه متن فارسی نامه هنرمندان سوئدی
سوئد دارد حصار میکشد – و ما به تنگ آمدهایم!
پدری با پسر سه سالهاش، که تنها بازمانده خانواده او ست، فرار میکند. پسرک دائما میپرسد: «کجا داریم میریم؟». هنگامی که به بندرگاه یک دهکده ماهیگیری در ترکیه میرسند به پدر گفته میشود که مردان را جداگانه با یک قایق میبرند و زنان و کودکان را با قایقی دیگر. کودک را از او میگیرند و او را به درون قایقی هل میدهند. تاریکی دریای اژه آنان را فرامیگیرد و کمی بعد دیگر فریاد پسرک به گوش نمیرسد. سرانجام پدر در ساحلی پیاده میشود اما هیچ اثری از قایق دیگر دیده نمیشود…
علاوه بر مرگ، زندگی هم در جوامعی که سیاهترین نیروهای انسانی اجازه یافتهاند حکومت کنند باعث شده که ما امروز با یک موج بسیار گسترده پناهندهپذیری مواجه باشیم. گردنزدنها، تجاوزهای سیستماتیک به زنان، جنگهای خیابانی در وسط جمعیت غیرنظامی، شهرهای ویرانشده بر اثر بمباران – آری، میتوان بر این سیاهه همچنان افزود.
در سوریه تعداد کشتهشدگان را با واحد صدهزار میشمرند و میلیونها نفر نیز فراری و آواره اند – انسانها ئی که تا همین اواخر شغل و کاشانه و خانواده ای داشتند و اکنون هم چیزی جز داشتن اینها نمیخواهند.
عده کمی از جریان لوایح قانونیای که در ماه ژوئن ۲۰۱۶ در مجلس به رای گذاشته خواهد شد خبر دارند. این لوایح حاوی محدود کردن مدت اجازه اقامت، کاهش دادن امکان پیوستن مجدد افراد خانواده به یکدیگر، و همچنین تعدادی اقدامات دیگر به منظور ایجاد «فضای تنفسی» و برطرف کردن خطر به اصطلاح «ازهم پاشیدن سیستم» پناهندهپذیری در سوئد است. موضع کلیه مراجع مورد مشورت دولت نسبت به این اقدامات انتقادی بوده است.
شکی نیست که این اقدامات ضربه سختی بر کسانی که مشمول آن میشوند وارد خواهد ساخت. اما ضربهای نیز که به اندیشههای بنیادی حقوق بشر وارد خواهد آمد به همان اندازه شدید است.
ما این مطلب را مینویسیم چون از اینکه صرفا منفعلانه نظارهگر تصمیمات خانمانبرانداز سیاستمداران باشیم و غمگین و متاسف شویم به تنگ آمدهایم . درست مانند آن پسرک سه ساله ی وحشتزده باید از خود بپرسیم که به کجا میرویم؟ بپرسیم که آیا میخواهیم در مقابل انسانهایی که از جنگ و آزار میگریزند حصار بکشیم؟ بپرسیم که آیا رفاه اقتصادی ما میتواند همچنان مقدم بر امکان زندگی سایر انسانها باشد؟
دریای مدیترانه هر روز جنازه دو آلان کردی تازه را به ساحل میاورد و گورهای بینام و نشان در یونان اکنون تبدیل به گورستانهای بزرگی شدهاند. اگر دولت حمایت مجلس را برای لوایح پیشنهادی خود کسب کند، سوئد مستقیما در عدم محافظت از پناهندگان در برابر قتلعامی که در جریان است مقصر خواهد بود. ما کشوری خواهیم بود که کودکان آینده دربارهاش در کتابهای تاریخ خود خواهند خواند؛ کشوری که در را به روی انسانهایی که جانشان در خطر بود بست.
پس از سه ماه جدایی، پسر و پدر به یکدیگر میپیوندند. آنان عاقبت به خیر میشوند و سرانجام موفق میشوند که زندگی تازهای را آغاز کنند، به دور از جنگ و آن وحشتی که تمام مدت در دل داشتند.
اگر ماجرا در سوئدی که این لوایح را تصویب کرده بود اتفاق میافتاد پایانش به این صورت نمیبود. امکان دوباره پیوستن افراد خانواده به یکدیگر ناچیز میبود.
به احتمال زیاد پدر مجبور میشد که برای پیوستن به فرزندش از میان دو شق خطرناک یکی را انتخاب کند: یا به کشوری جنگزده بازگردد و یا اینکه فرزندش را دوباره به سفری خطرناک با قایق بفرستد – این بار از مسیر دریای بالتیک. و هنگامی که سواحل سوئد از جلیقههای نجات نارنجیرنگ و یا جنازه کودکان انباشته شود – آن موقع دیگر از خود نخواهیم پرسید «به کجا میرویم؟» بلکه خواهیم پرسید «ما چگونه از اینجا سر درآوردیم؟».
دوم آوریل ۲۰۱۶
امضای ۴۷ تن از هنرمندان سرشناس سوئد
برای مطالعه متن سوئدی نامه لطفا به لینک زیر مراجعه کنید