قصه از آنجایی شروع شد که زنان تصمیم گرفتند هر کدام به نوع خود تک تک ولی با برگزیدن یک هدف در یک راه جنبش خود را نمایندگی و رهبری کنند.
زنی برخواست روسری خود را بر چوب زد و با ایستادنش و سکوتش حرف های ناگفته زنان ایرانی که سالیان سال سکوت کردند را زد ولی او دیگر تنها نبود و امروز زنان ایرانی روسری های خود را بر چوب میزنند و موهایشان در باد می رقصد و زنانه تر از همیشه حق خود را طلب میکنند.
آنها می خواهند قانون شکنی کنند در مقابله با اجبار، زور،ظلم و ستمی که برآنان حاکم است.
این قوانین ظالمانه نوعی خشونت علیه زنان محسوب میشود.
مساله زنان فقط به حجاب اجباری ختم نمی شود اعتراض آنان به آشکارترین نماد زور و تحقیرو سرکوب زن است.
من معتقدم زنان ایرانی در راهی که قدم گذاشتند خود آنان خوب می دانند که راهی سخت و طولانی را در پیش دارند و در نهایت حتی با سرکوب های متعدد و تحمیل حجاب اجباری این انقلاب زنانه پیروز خواهد شد و یک روز خواهند دید سرکوب گران دولت جمهوری اسلامی که چه رنگارنگ و زیبا و آزاد خیابان های شهر را همین زنان آزادی خواه فتح خواهند کرد.