عقب ماندگی

وقتی می‌بینیم تمامی جوامع اسلامی از مشکل عقب افتادگی فکری و فرهنگی شهروندانشان رنج می‌برند، متوجه می‌شویم که در کشورهای اسلامی مردم توانایی اندیشیدن بدون تعصب و منطقی و گفتگو کردن به دور از خشونت در رابطه با باورهایشان را ندارند. دلیل عقب ماندگی این کشورها این است که مردم اینگونه کشورها توانایی قبول حقیقت را نداشته و برای دفاع از باورهای غلط شان حاضرند به هر جنایتی دست بزنند. کشورهای اسلامی در عرصه‌ی تولیدات داخلی هم بسیار ضعیف بوده و توانایی تولید مواد مورد مصرف جامعه خود را ندارند و وابسته به کشورهای دیگر (به اصطلاح خودشان کافر) میباشند که این موضوع هم به برکت حاکمیت دین اسلام بر تمام ارکان اجتماعی این کشورها ست. اسلام دینی ست که نه تنها فکر، منطق، احساس و… را از انسان می‌گیرد بلکه او را از حرکت و پیشرفت باز می‌دارد و مسلمانان فقط به بهشت موهوم اللّهَ مدینه راضی اند. آنها حاضرند در پست ترین و بد ترین شرایط دنیوی زندگی کنند تا بعد از مرگ به بهشت افسانه‌ای که در قرآن، کتاب مقدس شان بدان وعده داده شده اند بروند و در آنجا در کاخ هایی که اللّهَ مدینه قول آنرا به ایشان داده زندگی کنند و از شراب های بهشتی بنوشند و با حوری ها و غلامان زیبا روی سرگرم شوند. مسلمانان دنباله روی پیامبر و بزرگان تروریست مسلک شان می‌باشند، محمد، علی، عمر، عثمان و دیگر رهبران نخستین این دین پلید و خونخوار نیز تروریست بودند. علی و زبیر به دستور محمد ابن عبدالله در یک روز گردن ۷۰۰ یهودی تسلیم شده ی بی سلاح را زدند و دلیل محمد برای انجام آن عمل وحشتناک و غیر انسانی یهودی بودن آن قوم و پرداخت نکردن جزیه(باج) به امت اسلام بود.تاریخ ثابت می‌کند که ترور و کشتن انسانهای بیگناه از اصول دین اسلام است و باورمندان به این آیین توانایی ماله کشی این حقیقت وحشتناک را ندارند.به صراحت می توان ادعا کرد که اسلام موجبات گدائی و فلاکت و تحقیر مردمان یک جامعه ی اسلامی و ثروتمند شدن رهبران دینی آن جوامع را فراهم می کند. سرچشمه بنیادین بینش، رفتار، کردار و گفتار فریبکاری اسلامی، بر آمده از سرشت و فرهنگ اهریمنی محمد تازی ست که هم اللّهَ است و هم رسول‌‌‌؛ هم قانون است و هم شریعت قرآن. آنچه که خمینی خونخوار نماینده راستین اسلام و قرآن برای ایرانیان بجای گذاشت، شناخت چهره ی واقعی اسلام ناب محمدی و آگاهی به سرشت پلید و اهریمنی و سیاه دل آخوندهای شیعه و بیزاری و ننگ و نفرت از تسبیح به دستان به اصطلاح روشنفکر است و بس. تا کنون به این فکر کرده اید که چرا بیش از ۹۰%مهاجران بخصوص پناهندگان کشورهای غربی مسلمان هستند در صورتی که حتی یک نفر هم از کشورهای غربی به عنوان پناهنده به هیچ یک از این کشورهای مسلمان مراجعه نمی‌کنند؟ به نظر من دلیل اصلی عقب ماندگی کشورهای اسلامی خود اسلام است زیرا اسلام یک دین و عقیده است و تا زمانی که به صورت یک باور درونی باشد هیچ ایرادی ندارد اما زمانی که وارد سیاست شود و دولت و حکومتی حامی این دین باشد فاجعه به بار می آید چرا که در هر کشوری مردمانی وجود دارند با عقاید و باورهای مختلف و تحمیل یک دین در دولت حاکمه به معنای سرکوب عقاید و باورهای دیگران است. اسلام یک دین است و نه یک قانون. بنابراین زمانی که جامعه ای از اسلام به عنوان قوانین مملکت استفاده کند باعث اشتباهات و فجایع بسیاری خواهد شد. قوانین اسلام در رابطه با دوره ی مخصوص به انسانهایی نگاشته شده است که ۱۴۰۰ سال پیش می زیسته اند و اجرای این قوانین در این زمان جز فاجعه انسانی (داعش، بوکوحرام، طالبان، جمهوری اسلامی و…) چیز دیگری بهمراه نخواهد داشت، چرا که تمام این قوانین سخت گیرانه و سرکوب گرایانه است. با نگاهی گذرا به تاریخ اروپا در می یابیم که تا زمانی که دین مسیحیت و پاپ رهبر اجتماعی آنان بود، با وجود نرمتر بودن بسیار زیاد مسیحیت نسبت به اسلام باز هم دوران تاریکی را سپری کردند و تنها زمانی به پیشرفت و ترقی رسیدند که زنجیرهای این دین و حاکمیتش را از هم گسستند و آنرا به جایگاه واقعی خودش یعنی واتیکان و کلیسا هدایت کردند. متأسفانه مشکل امروز ایران  هم همین است که دولتی جدا از دین نداریم که بتواند سیاست هایش را جدا از دین اجرا کند و بدتر از آن اینست که حتی قوه قضائیه ما هم از قوانین متحجرانه اسلام بعنوان قانون حقوقی استفاده می‌کند و بزرگترین دلیل پسرفت و عقب ماندگی ایران همین است. زمانی که در جامعه ای همه چیز بر اساس معیار دین سنجیده شود این مسئله باعث محدودیت در بسیاری از ارزش‌های یک کشور می‌شود در صورتی که در کشورهای پیشرفته همه چیز بر اساس عقل و منطق پایه گذاری می‌شود. شوربختانه وجود اسلام سیاسی بدبختی و مصیبت بزرگی برای کشور ما بوده و هست و خواهد بود. بنام دین حکومت می‌کنند و کوچکترین صدای مخالف سرکوب می‌گردد. در کشورهای اسلامی چیزی بنام دموکراسی و آزادی عقیده وجود ندارد. در این کشورها استبداد شدیدی حاکم است و عدم وجود آزادی بیان علت اصلی عقب افتادگی و بدبختی کشورهای مسلمان است. تا زمانی که در کشور و جامعه ای اسلام حکومت کند مردمانش هر چقدر هم که تلاش و جانفشانی کنند هرگز به آزادی و پیشرفت نخواهد رسید و همواره از چاله به چاه خواهند افتاد و پس از برکنار شدن یک دیکتاتور، دیکتاتورِ بد تر و ستمکارتری بر ایشان حکومت خواهد کرد. برای خروج از این بن بست تنها آگاهی دادن به مردم و کار فرهنگی است که می‌تواند چشم مردم را باز کند و دین را به جایگاه واقعی خودش یعنی درون قلب انسانها باز گرداند، آگاهی لازمه ی آزادیست. به امید روزی که همه مسلمانان جهان بخصوص مردم ایران عزیزمان با مطالعه و ارتقاء فرهنگی از اسارت این دین اهریمنی و سراسر دروغ و جنایت رهایی یابند.