کارگران

مسعود یوسفی

من هفت تپه ای هستم.

من اسماعیل بخشی هستم.

حکومت ننگین جمهوری اسلامی، چهل سال به مردم مظلوم ایران ظلم و ستم را تحمیل کرده، از زندان و شکنجه گرفته تا اعدام و کشتار مخالفان حکومت.

طی چهل سال حکومت نا مشروع این جانیان، روز به روز وضع معیشتی مردم بد و بدتر می‌شود. مخصوصا قشر ی که به هیچ عنوان راضی به همکاری با حکومت فاسد خامنه ای و وحوشش نشده اند. بالعکس حکومتی ها و هم کیشانشان در نهایت رفاه و آسایش و امنیت به سر می برند، فرزندانشان در کشورهای اروپایی و امریکا با سرمایه مردم ایران در ناز و نعمت،

سرگرم عیاشی و خوشگذرانی هستند. در حالی که بسیاری از خانواده ها توان خرید و گذران حداقل مایحتاج روزمره زندگی را ندارند و دردناکتر از همه حتی بسیاری از مردم که افرادی از خانواده هایشان مریض و یا دارای بیماری خاص هستند عزیزانشان را در اوج ناتوانی مالی و ‌نبود امکانات دارویی و پزشکی از دست میدهند و این شیرازه حکومت فاسد جمهوری اسلامی میباشد .اگر مختصر عنوان کنم، افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش ریال در ماه‌های اخیر، چشم‌انداز تامین معیشت و قدرت خرید مردم را با ترس از گرانی و تورم ناشی از بی ثباتی بازار همراه کرده است. چند ماه پس از خروج ایالات متحده از برجام و اعلام بازگشت تحریم‌های تجاری و مالی علیه ایران، بی ثباتی نرخ ارز و سکه در بازار همچنان ادامه دارد. با وجود تک نرخی شدن قیمت ارز توسط بانک مرکزی، نرخ دلار در بازار آزاد و بازار های زیرزمینی با رشدی ۱۰۰ درصدی به بالاترین نرخ رسیده و این روند همچنان ادامه دارد هر چند هر از گاهی با ترفند و دروغ پراکنی می خواهند اوضاع را کنترل کنند اما خوشبختانه حنایشان برای مردم رنگی ندارد.

برای درک بهتر تاثیر کاهش ارزش پول بر قدرت خرید کارگران و افراد کم درآمد ایران، قدرت خرید آنان را با یک کارگر در کشورهای اروپایی مقایسه کنید میبینید هر کدام در کشور خود و در کشور دیگری با این درآمد چه چیزهایی را می‌توانند بخرند، که مردم ایران حتی ناتوان از خریدهای روزانه و ‌مصرفی خود هستند.

کارگر ساختمانی در هر کدام از شهرهای ایران را تصور کنید که همسر و دو فرزند دارد. او روزمرد کار می‌کند و باید علاوه بر مخارج خانواده، هزینه رفت و آمد و غذای روزانه‌اش هنگام کار را نیز بپردازد که با این دستمزدها غیر ممکن میباشد و هیچ راهی جز اعتراض و اعتصاب و مبازه با حکومت فاسد باقی نمی ماند هر چند با تمام فشار و خفقانی که حکومت خامنه ای طی این سال‌ها به مردم وارد کرده، مردم از در خواست و مطالبات خود عقب نشینی نکرده اند و به هر نحوی که توانسته اند مخالفت خود را با این جانیان ابراز کرده اند، از جمله اعتراضات کارگری که هم اکنون سراسری شده و هر روز بیشتر و بیشتر میشود.

همزمان با روز جهانی کارگر در نخستین روز ماه مِه، تجمع شمار زیادی از کارگران ایران در برابر خانۀ کارگر و مجلس در اعتراض به عدم صدور مجوز راهپیمایی، به تشنج کشیده شده، مأموران لباس شخصی به تجمع کارگران در اکثر شهرهای ایران حمله ور شده اند. به عنوان مثال “سقز” که حمله نمودند و تعدادی از کارگران را مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت کرده‌اند. “محمود صالحی” فعال کارگری، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخمی می‌شود “عثمان اسماعیلی” هم بازداشت می شود و در اکثر شهرهای ایران این روند ادامه داشته که اعتراضات و اعتصابات کارگران هفت تپه مثال بارز این وضعیت میباشد که با زندانی کردن اسماعیل بخشی و ضرب وشتم او ودیگر کارگران در صدد خفه کردن این اعتراضات هستند که همیشه ناکام مانده اند . این در حالیست که دولت حسن روحانی، حتی برای راهپیمایی‌های روز کارگر مجوزی صادر نکرده است. این چه منطقی است که به کارگران در روز خودشان، مجوزی برای راهپیمایی و بیان خواسته‌ها و مطالباتشان را نمی دهند؟ تنها دلیلش ترس از هبستگی مردم برای به زیر کشیدن نظام است.

مطالبات اصلی کارگران و تجمع کنندگان، افزایش دستمزد عادلانه، تأمین امنیت شغلی و رفع قراردادهای موقت است. آنها خواستار رسیدگی مسئولان و نمایندگان مجلس به مطالبات قانونی خود هستندکه این نظام فاسد، ناتوان از برآورده کردن آن است.

مردم ایران خواهان تغییر حکومت و سرنگونی رژیم حاکم بر ایران هستند و در تمامی تظاهرات و اعتراضات خود نسبت به ادامه این حکومت اعتراض خود را رسانده و می‌رسانند. قیام مردم ایران که پیشتر شروع شده همچنان ادامه دارد و قطعا تا تغییر حکومت در ایران ادامه پیدا خواهد کرد. طی این دوران چه افراد زیادی جان خود را تقدیم این مسیر کرده اند تا خامنه ای دیکتاتور را به زیر بکشند و خواهیم کشید.*

زنده باد آزادی

زنده باد زندگی