حسین زارع
ادامه اعتراضات و اعتصابات سراسری مردم در ایران و هم صدایی و اعلام همبستگی درخارج از کشور با مبارزات مردم درایران بیش از گذشته حس میشود، امروز روز آن است اقشار مختلف جامعه اعم از کارگر، دانشجو معلم، بازنشستگان، زنان، جوانان،کشاورزان و مالباختگان و پرستاران و…. در هماهنگی با هم با طرح خواسته ها و مطالبلت خود به میدان بیاییم و اعلام کنیم این زندگی شایسته ما نیست.
در کشوری که این همه ذخایر نفت و گاز و منابع طبیعی دارد میلیون ها کودک کار و خیابان وجود دارد و بسیاری از آنها روزانه مورد انواع بدرفتاری ها و سو استفاده های جنسی و قرار میگرند.
ما باید موقعیت جدیدی که امروزه در ایران فراهم آمده را به خوبی بشناسیم و تمرکمز و آرایش و سازماندهی و نحوه عمل کردمان را متوجه این موقعیت مهم بکنیم. متاسفانه بعضی ها هنوز این شرایط جدید را یا نشناخته اند و یا آن را شناخته اند ولی قدم مثبتی در این زمینه بر نمی دارند.
من درهمین نوشته کوتاه سعی می کنم به آن چیزی که مد نظر دارم خیلی مختصراشاره کنیم. من تفاوت های آرمانی و جهت گیری های سیاسی و برنامه ای در اپوزسیون جمهوری اسلامی را می فهمم و هیچ وقت هم این انتظار را ندارم که همه آن ها می توانند به یک حزب واحد تبدیل شوند و یک جنبش واحد و یک آرمان واحد را نمایندگی کنند. در هیچ جای دنیا هم نبوده و در همین کشور سوئد هم که ما زندگی می کنیم طیف های گوناگونی هستند که دولت را تشکیل می دهند و اداره جامعه را بدست می گیرند.
صحبت من با همه احزاب و سازمان ها و نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و مردمی است که به مدت چهل سال است تحت حاکمیت رژیمی زندگی می کنیم که هر روز از میان ما قربانی گرفته و بساط زندان و اعدام و شکنجه راه انداخته و بدترین و عقب مانده ترین قوانین را علیه زنان به اجرا گذاشته و این همه فقر و فلاکت و اعتیاد را به جامعه تحمیل کرده و تا بحال پاسخ به اعتراضات مردم را فقط با قدرت زندان و شلاق و سرکوب داده و حاضر نبوده عدم مشروعیت خودش را به رفراندوم و آرای عمومی بگذارد.
خوشبختانه امروز می بینیم که هرکس با هرتعبیر و تفصیری که از سرنگونی دارد، طرفدار سرنگونی جمهوری اسلامی شده است. همین که در جامعه ایران بحث سرنگونی به گفتمان اصلی روز تبدیل شده است خودش جای خوشحالی دارد. الان دیگر هیچ دلیلی ندارد که نیروهای سیاسی از راست تا چپ و میانی وغیره نتوانند در کنار هم و برای سرنگونی جمهوری اسلامی در بسیاری از موارد قدم های مشترکی بردارند و این مردم را امیدوار کنند که این بالندگی و شایستگی را دارند که ایران بعداز جمهوری اسلامی را به ایرانی آزاد و آباد و ایرانی بدون مجازات مرگ و ایرانی بدون داشتن زندانی سیاسی و ایرانی بدون دخالت مذهب در زندگی خصوصی و ایرانی بدون حجاب اجباری و ایرانی سکولار و بدون مذهب رسمی و ایرانی پر از خوشبختی و سعادت را برقرار و اداره خواهند کرد.
این هایی که اشاره کردم فصل مشترکی است همه نیروهای سیاسی برآنها تاکید دارند پس باید حول همین ها
متحد شویم.*