من مادر دو فرزند هستم که حدود ۵ سال است از کشور خود فرار کرده ام و دور از فرزندانم زندگی میکنم. اگر کسی یک کمی احساس انسانی داشته باشد جگرگوشه های خود را به آسانی رها نمیکند. به هر حال من از ترس اجرای قوانین ضد بشری و ضد زن جمهوری اسلامی علیه خودم از ایران گریخته ام.
من از دست قوانین ظالمانه و قرون وسطایی مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش که امروز حکومت اسلامی
به کشور ما تحمیل کرده است پا به فرار گذاشته ام. در سال ۷۹ بعداز اینکه طلاقم را گرفتم از سوی همسرسابقم دائما تحت تعقیب بودم و از سوی وی مدام مورد ازیت و آذارقرارمی گرفتم. در همین مورد سه بار از وی به دادگاه شکایت کردم ولی دادگاه جمهوری اسلامی هیچگونه حمایتی از من نکرد.
درواقع مرا به ترک کشور مجبورکردند. بنده کارمند شرکت مخابرات بودم فقط درهفته ۱۲ ساعت حق دیدن بچه هایم را داشتم. زن در قران نیمه مرد بحساب میاید. در اسلام زن حق انتخاب ندارد،حق حضانت و سرپرستی فرزندان خود را ندارد. در حالی که این حق را به پدر بزرگ و ممان بزرگ شوهر می دهند.
اصلا در جمهوری اسلامی زن را جزء انسان به حساب نمی آورند و هیچ حق و حقوقی را برای زن برسمیت نمی شناسند. در قانون اسلام به مرد اجازه داه می شود ۴ زن را اختیار کند و آنها نیز حق هیچگونه اعتراضی را ندارند.بعد از۲۴ سال کار در اداره بالاخره جبور به ترک کشور شدم.
با این حال اداره مهاجرت سوئد پرونده من را در اختیار پلیس گذشتاه استه تا مرا به جهنمی که من از آن گریخته ام بازگردانده شوم. می خواهم این بار نیز به طور علنی به اداره مهاجرت سوئد اعلام کنم که من در ایران جمهوری اسلامی تحت پیگرد هستم به همین خاطر حاضر به بازگشت ایران نیستم مگر اینکه جمهوری اسلامی سرنگون شود.
۹ ژوئیه ۲۰۱۱