در جامعه ای که دولت برهمه جنبه های فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی وآموزشی نظارت کامل دارد قدرت سیاسی در دست یک حزب یا گروه حاکم باشد و تلاش آن گروه برجذب هرگونه نظارت آزادانه جامعه و سرکوبی هرنوع مخالفت و نارضایتی و سامان دادن جامعه براساس ایدئولوژی و طرز تفکر حزبی و جنایی باشد، چنین نظامی را دیکتاتوری می نامند که کشور ما ایران مثال زدنی است.
تا کی مردم ایران میتوانند شلاق و شکنجه و اعدامها را تحمل کنند؛ تا کی خامنه ای میتواند برای ادامه حکومتش با پول نفت و سرمایه هایی که متعلق به این مردم فقیر است با حاتم بخشی به حزب الله و مقتدا صدر و … برای خودش مزدور بخرد. این همه تلاشهای ولی فقیه از ضعف و درماندگی اوست نه قدرت و و اقتدارش، ولی وقاحت دیکتاتورها به قدری زیاد و یا بیش از حد است که همه چیز را برعکس جلوه می دهند دیکتاتور ایران هم مثل صدام حسین و حسنی مبارک ادعا میکند که ۹۹% مردم طرفدار او هستند و اگر در جائی صدای معترضی شنیده میشود از جیره خواران انگلیس و آمریکاست.
این روزها شواهد و قراین بسیاری نشان می دهند که عمر دیکتاتوری به سر آمده است و در زمانی نه چندان دور شاهد سقوط آن خواهیم بود، شعله آتش سرنگونی ولایت فقیه که از نوع عقب مانده ترین حکومت های فاشیستی مذهبی است را آن جوان فقیر و بیکار تونسی با خودسوزی خود در تونس روشن کرد که به زودی به سرزمین دربند ما خواهد رسید و بنیاد استکباری و دیکتاتوری آخوندها را از ریشه و بن خواهد سوازند این روزها بر اثر شورش مردمان سرزمین های اسلامی برعلیه دیکتاتورها لرزه به جان دیکتاتور فاشیستی مذهبی ایران انداخته افتاده است از این رو دستور داده که اعدامها را به شدت بیشتری افزایش دهند تا بدینوسیله مردم معترض به وحشت بیافتند و جرات به راه افتادن در خیابانها و راه اندازی تظاهرات را نداشته باشند.
ولی اینها بی فایده است. ایران مانند دیگ بخاری است که در حال جوشیدن و غریدن است و رژیم اسلامی فراموش کرده سر این دیگ را بردارد و هر آن انتظار این میرود که ما شاهد یک انفجار مهیب در ایران باشیم که همانا صدای اعتراض و انقلاب مردم ستمدیده ایران است.
به امید آن روز