از جمله آسیب هایی که حکومت ضدانسانی و جنایتکار جمهوری اسلامی در طول دوران حاکمیت خود به کشور وارد آورده است، آسیب های زیست محیطی است. منابع طبیعی و محیط زیست ایران در بیش از سه دهه حکومت مافیایی ملایان و پاسداران، چنان خساراتی دیده اند که جبران برخی عوارض، زمانی بسیار طولانی می طلبد و برخی نیز غیر قابل جبران می باشند. حتی اشاره ای کوتاه به حوادث و مسایل منابع طبیعی و محیط زیست رخ داده در طول حکومت جمهوری اسلامی، فهرستی بسیار طولانی خواهد گشت. من در این جا به طور گذرا فقط به چند مورد از مسایل زیست محیطی اشاره می کنم که گرچه زمان وقوع برخی در محدوده زمانی سال جاری و یا نزدیک به آن است اما با توجه به این که به طور معمول روند وقوع پدیده های زیست محیطی تدریجی است، نقطه آغاز این وقایع را می بایست در سالیان پیشتر(در حکومت جمهوری اسلامی) جستجو نمود. منابع طبیعی و محیط زیست کشور در تمام سالهای حکومت جمهوری اسلامی در حال تخریب بوده و تنها میزان آن دارای شدت و ضعف بوده است.
به گفته رییس موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور(در تاریخ ۲۵/۰۵/۱۳۹۰)، فقط در سالهای اخیر چهل هزار( ۴۰۰۰) مورد آتش سوزی در کشور گزارش شده است. گرچه او علت آتش سوزی ها را خشکسالی ذکر نموده اما واقعیت این است که بسیاری از آتش سوزی ها عمدی است و رد پای حکومت در آنها دیده می شود.جا دارد پرسید که با این همه آتش سوزی در جنگل ها،چرا هنوز طرح جامعی برای پیشگیری و مقابله برای آتش سوزیها وجود ندارد و هنوز یگان حفاظت منابع طبیعی به وسایل و امکانات ضروری و مورد نیاز تجهیز نشده است؟
به گفته نایب رییس فراکسیون محیط زیست مجلس(در۰۶/۰۶/۱۳۹۰) ایران اگر چه جز ۴۵ کشور صاحب جنگل دنیا است، ولی به علت بالا بودن حجم تخریب جنگل در ردیف ۵ کشور نخست تخریب کننده جنگلها در جهان قرار دارد.
دریاچه ارومیه متاسفانه در حال نابودی است . معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست( در تاریخ ۱۴/۰۴/۱۳۹۰) درباره خطرات ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه هشدار داده و گفته بود:” با کاغذبازی و مصوبه به جایی نمی رسیم و با روند فعلی دریاچه خشک می شود. واقعیت این است که طبیعت با کسی شوخی ندارد و دریاچه ارومیه در صورتی که اقدام جدی برای نجات آن صورت نگیرد خشک می شود. با خشک شدن دریاچه ارومیه زندگی شش میلیون نفر در منطقه به خطر می افتد و ریزگردهایی که اکنون از کشورهای همسایه می آیند و کشور ما را دچار بحران کرده این بار به صورت ریزگرد نمک قسمت اعظمی از کشور ما را تحت تاثیر قرار می دهد و زندگی را در این نواحی نابود می کند. با خشک شدن دریاچه ارومیه بیش از ۱۰ میلیارد تن نمک به صورت گرد وغبار و طوفان بر سر مردم این ناحیه خواهد ریخت و این بحران تنها گریبان آذربایجان را نمی گیرد بلکه تمامی مناطق کشور را تحت تاثیر خود قرار خواهدداد. پدیدههای زیست محیطی پدیده هایی تدریجی است و ۱۰ سال است که روند خشک شدن دریاچه ارومیه آغاز شده است و امروز هم کم آبی آن بیش از پیش مشاهده می شود.”
حکومت نه تنها برای نجات دریاچه ارومیه اقدامی نمی نماید بلکه اعتراضات آرام مردم منطقه را جهت جلوگیری از روند شتابناک خشک شدن دریاچه (از جمله در هفته اول شهریور ۱۳۹۰) به وسیله نیروهای امنیتی و ضد شورش و با شدت سرکوب می کند.
دریاچه هامون در استان محروم سیستان و بلوچستان خشک شده و بادهای ۱۲۰ روزه سیستان تا ۱۶۰ روز ادامه می یابند و شن های روان و گرد و غبار در حرکتند. دریاچه پریشان در استان فارس نیز رو به خشکی دوباره است و زندگی گونه های آبزی و کنار آبزی آن نیز در خطر جدی قرار گرفته است.
بنا به گزارشی در ۰۴/۰۶/۱۳۹۰، تالاب آجی گل(در استان گلستان)به طور کامل خشک شده و وضعیت تالاب های آلما گل و آلا گل چندان تعریفی ندارد.به دلیل تبخیر آب این تالابها و بالارفتن غلظت املاح محیط برای آبزیان غیر قابل تحمل شده و تا کنون بیش از۲۰۰ هزار قطعه ماهی در این تالابها تلف شده اند.از خردادماه( سال ۱۳۹۰) به طور متوسط هرماه ۲۵ سانتیمتر افت ترازدر این تالاب ها رخ داده است.زمانی که این تالاب ها در کنوانسیون رامسر(سال ۱۳۴۹ خورشیدی برابر با ۱۹۷۱ میلادی) ثبت بین المللی شدند مساحت مجموع آنها ۱۴۰۰ هکتار بود اما بعدها با حصار کشی در اطراف تالاب آلاگل مساحت مجموع آنها به حدود سه هزار هکتار رسید.
بر اساس گزارشی(در ۲۸/۰۵/۱۳۹۰)از نتایج بررسی های شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، جایگاههای عرضه بنزین از نظر آلایندههای بنزن و تولوئن در وضعیت حادی قرار داشته و غلظت متوسط آلاینده بنزن در جایگاه های بنزین به ۴۳۸ برابر حد استاندارد می رسد. میزان بخارات بنزین در هوای تهران نیز چندین برابر استاندارد است.آلاینده بنزن ترکیبی سرطان زاست و نه تنها جان کارکنان جایگاه های بنزین، بلکه سلامت شهروندان را به خطر می اندازد.
محل دفن زباله های شهر آستارا در ۵۰۰ متری شناگاه های عمومی قرار دارد.روزانه مقدار یکصد(۱۰۰) تن زباله در مکان مزبور دفن می گردد و از هرتن زباله دفن شده، میزان ۴۰۰ تا ۸۰۰ لیتر شیرآبه سمی و خطر ناک تولید می شود که با انتشار آلودگی های شدید و تهدید بهداشت عمومی، سلامت انسان وحیوانات اهلی را به شدت درمعرض خطر قرارداده است.
همان طور که گفته شد، این ها نمونه هایی از مسایل و مشکلات هستند و انواع آسیب های زیست محیطی از جمله گسترش سطح بیابان ها، کاهش سطح تالاب ها و دریاچه ها و خشک شدن آن ها، نابودی زیستگاه های طبیعی ،آلودگی هوای شهرها و … در حکومت فاسد و غارتگر جمهوری اسلامی رخ داده و می دهد.متاسفانه این آسیب ها خود عوارض دیگری به دنبال دارند که کوچ و مهاجرت اجباری جمعیت و حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ ،یکی از آن ها است که با تاسف مسایل دیگری چون فقر و برخی آسیب های اجتماعی را در پی دارد.