در چندماه اخیر شاهد موج جدید دستگیری فعالین سیاسی واجتماعی درعرصه های مختلف بوده ایم.علاوه براین دستگیریها،فشاربرزندانیان سیاسی هم بیشتر شده است ودرخیلی ازموارد ارتباط آنها با خارج از زندان،توسط حکومت قطع شده است. زندانیان بیماررا که نیاز مبرم به مراقبتهای پزشکی دارندبا اکراه وخیلی دیر به مراکزدرمانی انتقال می دهند.افزایش اعتصاب غذای زندانیان دراعتراض به وضعیت موجود واحکام صادره، خود نشان دهنده وضعیت اسفناک این عزیزان در زندانهای نظام جمهوری استبدادی ایران است.
اعدامهای اخیر که دربرخی ازموارد حتی قوانین جابرانه خود نظام هم درآن لحاظ نشده است. بعلاوه افرادی که در زیر شکنجه جان باخته اند از دیگر فجایع اخیر است. با تمام تلاشی که حکومت دیکتاوراسلامی برای سانسور این اخبار کرده است، ولی هر روز خبر جدیدی منتشر می شود که خود گویای وسعت فاجعه است.
حکومت همچنان از قانون حذف فیزیکی مخالفین استفاده می کند . جمهوری اسلامی با این اعمال خود فریادا فزایش بی ثباتی نظام را سر داده است. بی ثباتی در تمامی ارکان حکومت مشهود است. درگیری درون جناحی به بالاترین نقطه التهاب رسیده است . یارانی که به کمک هم انقلاب مردم را در سال۵۷ دزدیدند، حال دشمن هم گشته اند و به مانند گرگان گرسنه به جان هم افتاده اند. هر یک از گروههای حکومتی، طرف مقابل را متهم به دزدی و ناکارآمدی می کند که هرزگاهی یکی، دو پرونده هم افشا می گردد. اختلاس ۳هزار میلیارد دلاری که دامن همه مسئولین به آن آلوده است نمونه بارز این تیپ رسوائیهاست که با برپائی دادگاه نمایشی و آوردن چند متهم دسته چندم در آن، تلاش عبث برای انحراف اذهان عمومی مردم کردند. حال خود نظام جمهوری اسلامی فراق از مبارزات مردم از درون شروع به پوسیدن کرده است. جناههای مختلف حکومتی ازهر فرصتی برای سهم خواهی از هم استفاده می کنند که بارز ترین این فرصتها، انتخاباتهای نمایشی نظام است. درگیری درون جناحی در نظام جمهوری اسلامی، فارق از رسوائی برای طرفین در جامعه فضائی ایجاد می کند که مردم می توانند در آن اعتراضات خود را اعلام کنند. بعد از انتخابات سال ۸۸این فضا مردم را به خیابان کشاند و در مدت کوتاهی مبارزات مردم تبدیل به مبارزات رادیکال شد که حکومت اسلامی با تمامی جنایاتی که کرد، نه تنها نتوانست فضای ایران رابه دوران قبل از انتخابات برگردانند، بلکه هر روز مبارزات مردم رادیکال تر شد تا جائیکه در کوچکترین تجمع مردم اولین شعاری که به گوش می رسد شعار سرنگونی جمهوری اسلامی،”مرگ بر دیکتاتور”است. حال باز یک نمایش انتخاباتی دیگر در راه است و ترس و هراس سر تا پای رژیم استبدای ایران را فرا گرفته، هراسی که علت تمامی جنایات اخیر حکومت را باید در آن جست. خامنه ای و تمامی نوکرانش می دانند که اگر یک بار دیگر اتفاق سال ۸۸ واقع شود باید غزل خدا حافظی را بخواند و دیگر با هیچ اهرمی نمی تواند مردم را به خانه ها برگرداند. مردمی که دراین چند ماه اخیر علاوه بر تحمل تمامی فشارهای رژیم، با یک گرانی و تورم کمرشکن از طرفی و خطر جنگ از طرف دیگر روبرواست، اگر فرصتی بدست بیاورد خود سرنوشتش را در خیابانها رقم خواهد زد.
تمامی دستگیریهای اخیر،افزایش فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنها، ایجاد فضای امنیتی در شهرها واماکن عموی، ایست و بازرسی های شبانه همه وهمه در راستای ترس نظام ازخروش دوباره مردم است. ولی اینبار حادثه هم از درون و هم از بیرون گیربان نظام را گرفته است و به هیچ عنوان قادر به رهائی از این حادثه نیست دیری نمی پاید مردم به خیابانها می آیند و آخر قصه جمهوری اسلامی را با دست خود می نویسند.