در رسانههای مختلف به خصوص فیسبوک دیدهاید که برخی از طرفداران اپوزسیون از رهبران خود به عنوان ناجی یاد میکنند. به طور مثل ایرانساز، آبادگر، ناجی ایران و غیره آیا اینگونه اشخاص تا کنون با خوداندیشیده اند که این مشکل چه راه حلی دارد و چگونه باید این مملکت را اداره کرد و به دست چه کسانی باید اداره شود؟ اگر نه آیا واقعا باید در فرهنگ خودمان بدنبال ریشه این معضل بگردیم یا اساسا باید فکر دیگری بکنیم.
عدهای آمریکا را به کمک میطلبند عدهای فرزند حاکم قبلی ایران و عدهای سردمداران نظام در دهه ۶۰ خورشیدی را ناجیان خود تصور میکنند. آیا وقت آن نرسیده که در این دنیائی که سرعت تکنولوژی و اطلاعات روز به روز در حال افزایش است مردم ایران نگاهی به دنیای پیرامون خود بیندازند و از تجربه های تاریخی و اندوخته های مردم در سایر نقاط دنیا و تاریخ انقلابات مختلف در دنیا استفاده کنیم؟
مردم مصر، تونس ولیبی هم یک پارچه بلند شند و انقلاب کردند. درست است که این انقلابات هنوز به نتیجه خوبی برای مردم درکشورهای فوق نرسیده است.ولی تحولات مهمی در آنها ایجاده شده است کسی هم از قبل این را پیش بینی نکرده بود که یکی پس از دیگری در کشورای که انقلاب در آنها شکل گرفت چنان به سرعت شکل بگیرد و اساسا به فکر کسی هم نمی رسید درکشورهایی که سال ها بود تحت حاکمیت دیکتاتورها قرار گرفته بود و هرکدام از آنها آن را از طریق پدر و پدر پدربزرگ خود به ارث برده بودند به گور بسپارند. ولی بالاخره این مردم برای سرنگونی این دیکتاتور ها متحد شدند تا این تحولات عظیم را به اینجا برسانند.
به زودی نیز شاهد فروپاشی نظام دیکتاتوری سوریه خواهیم بود کشوری که تا کنون بالغ بر ۲۰ هزار نفر کشته در بر داشته و بالغ بر یک میلیون آواره و هزاران نفر نیز در زندانهای مخوف رژیم بشار اسد زیر وحشیانه ترین شکنجه ها قرار دارند. مردم این کشورها با هم علیه دیکتاتوری به پا خواستند و اساسا یک هدف خاص را دنبال کردند تا به نتیجه ای که امروز همه ما شاهد آن هستیم رسیدند. این هدف هم روشن است قبل از هر چیز از قدرت انداختن این دیکتاتورهای مادام العمر بود. در واقع شروع این انقلابات او از همه در سال ۸۸ به بهانه انتخابات شروع شد ولی متاسفانه انقلاب مردم در ایران ناتمام ماند.
بدون شک سرنگونی بشاراسد می تواند بر عزم جزم مردم ایران برای سرنگونی دیکتاتورها در ایران تاثیرات مستقیم مثبت بگذارد این روزها دیر نیست صحنه ها به سرعت خیر کننده ای در حال تغییر است. سرنگونی رژیم بشار اسد برای جمهوری اسلامی از نظر سیاسی بسیار سرنوشت ساز و تعیین کننده است. چراکه رژیم اسد در طول عمرجمهوری اسلامی یکی از قدرتهای منطقه رژیم اسلامی برای گسترش اسلام سیاسی و پل ارتباطی این رژیم برای دسترسی به حماس و حزب الله لبنان است. بعد از اسد این پل ارتباطی از نظر سیاسی و ایدئولوژیک برداشه خواهد شد و موقعیت جمهوری اسلامی از هر زمانی شکننده تر خواهد بود. اتکا به قدرت های جهانی برای ساقط کردن رژیم اسلامی از بالا راه حل مطلوبی برای آینده ایران نیست باید از نظر سیاسی و اجتماعی این آمادگی را درمیان مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی به طور بنیادیتر و از پایین بوجود بیاید تا انقلاب کاملا توسط خود و از پایین صورت بگیرد. ولی بهرحال بعد از اسد نوبت جمهوری اسلامی است.
به امید یک دنیای بهتر