حقوق بشر یک داستان است و من به یک حقوق انسا نی اشاره میکنم که ریشه همه ما در آن نهفته است. من به عنوان یک زن، اسلا م سیاسی را یک تعفن به تمام معنا می نگارم، دلیلش هم این هست که به عنوان یک زن همه زندگی انسانی را از من گرفتند؛ تمامی این اتفاقات لازم و ملزم یکدیگرند.
آزادی من در گرو دینی است که برای من تباهی به بار آورده است. بحث حقوق انسانی از دیدگاه اسلام و بخصوص اسلام سیاسی که دولتمردان جمهوری اسلامی برای تحکم قدرت مجری آن بوده اند یک بحث مضحک و خنده دار است. امروزه ما شاهد آن هستیم که موردی چون عدالت ، برابری و آزادی به دور از هر گونه تبعیض که در کتابها و قانون اساسی جمهوری اسلامی نوشته شده است فقط جهت پیشبرد اهداف سران و سو استفاده از مردم برای حفظ نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی است.
رابطه نامناسب و قوانین ضد زنی که اسلام سیاسی باب کرده باعث نقض حقوق زنان شده، یعنی زنان اختیاری از خود ندارند و به عنوان یک انسان و شهروند با حقوق برابر شمرده نمی شوند و این هم حاصل وجود تمامی ادیان بوده و امروز هم همین است. الگو برداری از قوانین مذهبی باعث شده که بوی تعفن دینی تمام مشامها را پر کند. اجبار، الزام و خفقان در ایران اسلامی بیداد میکند.هر فرد مسلمان زاده محکوم به مسلمان ماندن و مسلمان از دنیا رفتن است. مرتد شدن و احکام زندان و اعدام انسانی که خود می اندیشد و میخواهد از دین وراثتی صرفنظر کند نشان دهنده این الزام و اجبار است. آنها به سادگی حکم محرومیت از زندگی را صادر میکنند. یعنی زنده بودن و زندگی را با تباهی تعویض میکنند. اعدام یکی از اهرمهای آنهاست، یعنی در دل شهر و در مقابل چشم همگان افراد را به دار میکشند و به سادگی جانش را می گیرند. این چه عدالتی است که در آغاز قرن ۲۱ و در عصر دمکراسی و داعیه حقوق بشر اسلام سیاسی در محل کسب و کار مردم بمب گزاری می کند و کودکان و عابرین بی دفاع را به خاک و خون می کشند، ترور می کنند و حکم مجازات مرگ صادر می کنند و در نهایت بی رحمی انسان را به جوخه اعدام می سپارند.
ولی ما طناب دار را حتی بر تفکر سیاه آنان نمی اندازیم. ما یکپارچه به اعدام نه میگوییم و همیشه زندگی را صدا می زنیم و به کسی حق این را نمی دهیم که کسانی را به دلیل داشتن شخصیت منتقد حذف فیزیکی کنند. جمهوری اسلامی با جنایت متولد و با تجاوز رشد یافته؛ تجاوز به زن و مرد در این گهواره خبیس جا انداخته است.
اما باید با تمام قوا در مقابل این جانیان ایستاد و زندگی را به مردم ایران برگرداند. باید به خیابان آمد. تنها راه نجات انقلابی است که بدست مردم صورت میگیرد و می رود تا سرنگونی رژیم خبیثان اسلامی را به سرانجام برساند و بر ویرانه هایش جامعه ای انسانی عاری از تبعیض و شکنجه و اعدام بناکند.